181ـ توفیقِ حسرتِ توفیق نداشتن
توفیقهایی را که به دست میآوریم خیلی وقتها با عجب و ریا خرابشان میکنیم، اما حسرتهای معنویمان کمتر به چشم میآیند و کمتر آفت میخورند؛ مثل بادمجان بم!
جوجهی زیارتهایمان را آخر پاییز قیامت میشمارند. آنجا معلوم خواهد شد با این همه سلفی و استوری و پز و کلاس، چندتا زیارت آفتنزده ته نامهی اعمالمان مانده. شاید آن روز بیشتر نان حسرت کمتوفیقی را بخوریم تا نان کارها و دستآوردهایی که کلی گردوخاک کردیم بعدش! بعید است خدای اویس قرنیِ بازمانده از زيات پیامبر(ص) زیارت پزدادهی ما را به اندازهی حسرت زیارت بخرد. خاک بر سر منِ بچهقمِ بیذوق و بیمزه که کمتر حرم بانو را از تلویزیون دیدم و اشک شوق و حسرت ریختم؛ چون دم دست است و لابد توفیق و التماس نمیخواهد! انگار فقط کربلاست که "دعوتی است پولی نیست!" کسی نیست بگوید: آخر رفیق! بیشعوری هم حدی دارد! همهجا دعوتی است عامو! حتی حرم شهرتان.
فعلا توفیق زیارت گرفتهاند و توفیق حسرت دادهاند. قدرش را بدانیم؛ توفیق کمی نیست. با حسرت خیلی نمیشود سلفی گرفت و خرابش کرد. گر چه اگر به ما باشد، حتما راهی پیدا میکنیم برای خراب کردنش!
پینوشت: روزهای قرنطینهی خانگی به دلیل شیوع کرونا و بسته شدن حرمها
چه قدر غم انگیز است بسته شدن حرم ها...