چشم خدا

دست نوشته های دینی و سیاسی و اجتماعی من

دست نوشته های دینی و سیاسی و اجتماعی من

چشم خدا

گفت می خواهم بدانم کیستی
گفتمش آقای من سید علی است

بایگانی
آخرین نظرات
  • ۲۴ ارديبهشت ۰۲، ۱۸:۴۴ - اندیشکده اریحا
    طیب الله

۳ مطلب در شهریور ۱۴۰۱ ثبت شده است

230ـ دعایی که سربازانتان وتو می‌کنند!

آخی؛ نوش جان‌تان باشد آقا زیارت رضا جان‌مان! معلوم است دلتان حسابی تنگ شده بود. البته که دل به دل راه دارد؛ روح الأمین باید حدس بزند و ترسیم کند امام رضا(ع) را که چقدر از آمدنتان خوش‌حال است ‌و چه جور تحویل‌تان گرفته در این لحظه. لابد این روزها مثل هر سال، دل‌تان باز هوای کربلا کرده و آتش اشتیاق‌تان برای اربعین گر گرفته است. عوضش خلوت‌‌خانه‌ی ضریح امام رضا(ع) نوش جان شما! اصلا ما دوست داریم فقط شما را در قاب ضریح امام رضا(ع) ببینیم. ما که بی‌خبریم از اسرار عالم ولی با اندک معرفتی که داریم حدس می‌زنیم حسین(ع) به امام رضا(ع) پیغام داده‌: هر چه قرار بود سید علی در اربعین از دست من و عباسم بگیرد، قرار شده از دست شما بگیرد! هر دعایی که آنجا کردید؛ الهی آمین، مگر دعا برای تعجیل در شهادتتان. این مورد را سربازانتان سال‌هاست وتو می‌کنند. طول عمرتان، این دعای به این مهمی را هم لابد مثل همیشه از قلم انداخته‌اید؛ مشکلی نیست؛ شک ندارم که این دعای روزانه‌ی امام زمان(ع) است. چطور نائبش بعضی‌ها را هر روز به اسم دعا می‌کند، خود امام زمان(عج) نکند؟! حاشا و کلا!

229ـ عجب سلیقه‌ای دارد حسین!

در سال‌های گذشته، شاید هر بار که می‌خواستم به #زیارت_اربعین بروم تا لحظه‌ی آخر، یک گیر و گوری در کارم بود که معلوم نبود آخرش می‌شود یا خیر؛ یا مشکل مالی بود، یا گیر قانونی بود، یا مرز را بسته بودند، یا برنامه‌هایم در آن گیر و دار به هم پیچ خورده بود. خلاصه هر بار، اوضاع جوری بود که هر کس می‌پرسید امسال چه کاره‌ای، می‎گفتم: اگر به دلم باشد، خیلی دوست دارم بروم، دعا کنید جور شود... و غالبا جور می‌شد.

غلط نکنم این طراحی خود امام حسین(ع) باشد که می‌خواهد زائرانش چند روزی در تب و تاب زیارت باشند و نذر و دعا کنند و تا لحظه‌ی آخر مطمئن نباشند که چه می‌شود. انگار خود حسین(ع) دوست دارد، وقتی از مرز رد می‌شویم با ذوق و شوق استوری کنیم و به خانواده خبر بدهیم که بالأخره رد شدیم؛ بعد به رفیقمان زنگ بزنیم و بگوییم: تا گنبدِ حسین و عباسش را نبینم باورم نمی‌شود؛ باز دعا کنید برسیم! لابد این از خوش‌ذوقی و باسلیقگی خود حسین(ع) است که حتی اگر هر سال ما را دعوت کند، در هر سالش باید سناریویی غافل‌گیرانه طراحی کند؛ یعنی قشنگ جان‌به‌لبمان کند و آخرِ سر بکشدمان سمت خودش. این اخلاقِ عاشق‌کش حسین‌جانِ ماست که از بین دو رفیق، اسباب سفر یکی را فقط جور می‌کند، تا آن دیگری با حسرت و اشک و گریه رفیقش را در بغل بگیرد و بدرقه‌اش کند، آن وقت چند روز دیگر، وسط آن شلوغی هر دو را در بین الحرمین به تور هم‌دیگر بیاندازد. عجب ذوق و سلیقه‌ای دارد حسین!

228ـ حسین قدیانی این خوبی‌ها را هم دارد

پارسال که #حسین_قدیانی ترمز بریده بود و جفت‌پا رفته بود توی شکم آبروی خویش، یادداشتی برایش نوشتم که هم‌چنان آن زیرمیرهای همین صفحه هست. آن روزها بلاکم کرد و من از راه دیگری یادداشت‌های هرازگاهی‌اش را دنبال می‌کردم. ولی از آن موقع تا الآن بارها دیده‌ام به نوعی اظهار پشیمانی کرده و سعی کرده با قلمش جبران کند آن چه گذشت را.

بد نیست - حالا که آن روزها واکنش نشان دادم - بستایم این روحیه را، هر چند شاید برخی‌ها هنوز دل پری از او داشته باشند و این چند سطر، به کامشان خوش نیاید. قبول کنیم عذرخواهی و اعتراف به اشتباه و شکست، سخت است. کم ندیده‌ایم آن‌هایی را که از پست و استوری‌شان پشیمان می‌شوند؛ فوقش پاکش می‌کنند و مدتی آفتابی نمی‌شوند و هم‌چین که آب از آسیاب افتاد، دوباره سر از آب درمی‌آورند و خلاص! خدایی کم پیدا می‌شود آدم برای خطایی که کرده سال‌گرد بگیرد و دوباره به اشتباهی که داشت یادمان می‌رفت اعتراف کند. 

حسین قدیانی، عشق دیرینه و ان‌ شاء‌ الله ماندگاری به حضرت آقا دارد و عداوتی عمیق با جریان فتنه. و این دو خط سبز و قرمز حفظش می‌کنند ان شاء الله. بداخلاقی و نقاط ضعفِ هر کسی برای خودش محفوظ؛ او هم مثل نگارنده عیب دارد و قاعدتا هم‌چنان خواهد داشت. متن‌هایش هرازگاهی تند می‌شود و گاهی یواش، و لابد باز، می‌کند از این کارها. ولی این خوبی را کم در او ندیده‌ایم که وقتی از کسی انتقاد می‌کند، ای بسا دو روز بعدش او را به خاطر چیز دیگری بستاید. بعضی‌ها تا با یکی دوتا حزب‌اللهی یا دو سه‌تا نهاد انقلابی چپ می‌افتند، در ژست انتقادی‌شان گیر می‌کنند و دیگر درنمی‌آیند. از آن طرف، خیلی از ماها وقتی انگ ضد انقلاب و اپوزیسیون به کسی چسباندیم، حالا لابه‌لای حرف‌های مفتش، هزاری هم اگر انصاف به خرج دهد و حرف‌های خوبی بزند، نه می‌بینیم و نه تحسین می‌کنیم. فکر می‌کنیم این به معنای تأیید صفر تا صد حرف‌ها و شخصیت اوست، یا می‌ترسیم اگر پس‌فردا حرف چرندی زد آن وقت چه؟! خب آن وقت می‌شود حرفش را رد کرد و از کارش انتقاد کرد؛ به همین سادگی!

حسین قدیانی بدترین نقدها و تندترین یادداشت‌ها را اگر علیه فلان شخصیت و بهمان نهاد انقلابی بنویسد، به وقتش مثل کوه پشت‌شان درمی‌آید و از آنها دفاع جانانه می‌کند. کِرم و جرأت این را هم دارد که اگر ضدانقلابی از آن ور آب، چند باری حرف منصفانه‌ای زد و اتفاقا از هم‌قطارانش فحش خورد، تحویلش بگیرد و یادداشتی در تحسینش بنویسد. به نظرم این نقطه‌ی قوت یک فعال انقلابی است که کینه‌ای نباشد و بتواند خوبی‌های همان‌هایی که به باد انتقادشان گرفته ببیند و بنویسد؛ بدی‌ها و خطاهای خودش را هم ببیند و اعتراف کند!

حسین قدیانی را الگو یا مرجع فکری و سیاسی نمی‌دانم - سبک قلمش را چرا؛ در اوج است - اما فعالی توان‌مند و پرکار در جبهه‌ی خودیِ انقلاب می‌شناسمش. در میان یادداشت‌هایش حرف‌های نغز و نکته‌های ناب و نگاه قشنگ و جمله‌های پرنور و پرشور و سحرآمیز در نصرت جبهه‌ی انقلاب و کوبیدن جبهه‌ی دشمن کم نیست. ضد انقلاب از خدایش بود، هم‌چین سرمایه‌ای داشته باشد. حال که به عشق انقلاب و حضرت امام و آقا و شهدا قلم می‌زند، هوایش را داشته باشیم و به خاطر چند خطایش دورش نیاندازیم. حیف است!