33ـ شتر سواری که دلا دلا نمی شه
فدای امیر المؤمنین (علیه السلام) بشوم الهی که فرمودند: «عدو عدوک صدیقک»؛ «دشمن دشمنت دوست تو است.»
این حدیث اگر چه به ظاهر توصیفگر یک واقعیت است و گویا تنها از یک حقیقت پرده بر میدارد، اما در لایههای زیرین این سخن، هشدارهایی خوابیده است که بیتوجهی به آنها کار دست آدم میدهد. از این حدیث گهربار بشود این نتیجه را بر می آید که انسان باید عنان دوستیها و دشمنیهایش را در دست داشته باشد و رها نسازد، چرا که هر دوستی و هر گونه دشمنی اگر چه در آغاز کار اختیاری باشد، اما پیآمدهای آن غیر اختیاری است. دشمنی با هر کس، موجب میشود که انسان با دشمنان آن کس، وجه مشترک پیدا کند و همین وجه مشترک، او را به آنها نزدیک سازد و کم کم فضایی ایجاد شود که جز دوستی نمیتوان نامیدش.
یکی از دهها مشکل آقای کروبی همین است. البته نمیخواهم بگویم رفیقش وضع بهتری دارد؛ نخیر، اما فعلا نوبت، نوبتِ کروبی است.
کروبی با این بهانه که با دیدگاههای آقای احمدینژاد مخالف است و جور دیگری فکر میکند، تا توانست و امکان داشت با احمدینژاد و دولتش دشمنی کرد. اگر کسی کمتر تأملی در معنای نقد و معنای دشمنی کند، در خواهد یافت که موضع کروبی نسبت به احمدینژاد، دشمنی بود؛ نه نقد.
نقد، کار انسان دلسوز و دوستدار، یا دست کم کار انسان مخلص و باانصاف است، و روشن است که کروبی چنین نبود. به جرأت میتوانم ادعا کنم که کروبی هیچ علاقهای به موفقیت رئیس جمهور نداشت و از ته دل آرزو میکرد و میکند که ای کاش هیچ موفقیتی در هیچ زمینهای پیدا نکند و حتی یک مشکل را هم نتواند از این ملت برطرف سازد! به جرأت میتوان گفت که در هر مصاحبهای که آقای احمدینژاد با یکی از خبرنگاران رسانههای دشمن داشت، کروبی آرزو میکرد که ای کاش احمدینژاد گاف بزرگی بدهد و حسابی در برابر چشمان دشمنان آبروریزی کند! شاهد من هم ناراحتیهای کروبی بعد از موفقیتهای احمدینژاد است که با سکوت روزنامهاش و عدم تجلیل از مواضع رئیس جمهور به خوبی قابل درک است. به نظر من که خیلی روشن است.
مهمترین و اصلیترین فعالیت سیاسی کروبی که در رویکرد روزنامهاش روشن و هویدا بود، همان تخریب و دشمنی با احمدینژاد بود.
البته شخصیت حقیقی آقای احمدینژاد چندان مهم نیست و دشمنی با او هم اینقدر دردسرساز نیست، اما اگر این آدم، رئیس جمهور ایران شود و شب و روز به خدمت فکر کند ـ هر چند در جاهایی اشتباه کند و به خطا رود ـ و همچنین به خاطر عزت نفس و رویکردی که در برخورد با دشمنان قسم خوردهی اسلام و مسلمین دارد، پدر آنها را در بیاورد و همانند سید حسن نصر الله، به عنوان کابوسی برای اسرائیل و آمریکا جلوه کند و در دل ملیونها تن از ملت ایران و ملیونها مسلمان و غیر مسلمان جا باز کند... و از همه مهمتر بارها رهبر انقلاب از او حمایت کند و او را بستاید... در چنین شرایطی اگر کسی با این مرد به مدت چهار پنج سال دشمنی کند و کینهی او را به دل بگیرد و صدها بار در راستای تخریب او تلاش کند و پول خرج کند، خواه ناخواه با اسرائیل و آمریکا همکار شده است و چه بخواهد چه نخواهد فاصلهی او با آنها کمتر خواهد شد. دست خود آدم هم نیست.
کروبی در این سالهای اخیر نه از رهبر اطاعت داشت، نه داوطلبانه پای سخنرانیها و خطبههای نماز جمعه و عید آقا شرکت کرد، نه در کنار نامههایی که هر از گاهی به این و آن مینوشت و اسرائیل را خوشحال میکرد، یک بار نامهای به آقا نوشت و آمادگی خود را برای اطاعت از ایشان اعلام کرد، نه یک بار در کنار سخنان گهرباری که به خاطر گل روی دراویش و اهل حق و یهودیان و مسیحیان و دیگر اقلیتهای مذهبی و زندانیان سیاسی و دانشجویان اخراجی و... ایراد فرمود، به خاطر دلخوشی جمعیت انبوه عاشقان رهبر و ملت حزب الله و بسیجیان و جوانان متدین حرفی زد و نامهای نوشت، نه یک بار در واکنش به حمایتهای پی در پی و بیدریغ رسانههای خبیث صهیونیستی از خودش برآشفت و موضع صریحی گرفت و جگر مردم را خنک کرد، نه وقتی رهبر انقلاب با جملاتی شبه صریح از او انتقاد کردند، در صدد جبران و غذرخواهی برآمد، نه در ادبیات ظاهریاش اثری از دین و ایمان و ارتباط با خدا و پایبندی به دین یافت میشود...
با این شرایط، این آقای نابغه چه انتظاری دارد و فکر میکند چه کسانی دور او و رفیقش را خواهند گرفت؟ او جز چند صباحی که با امام معاشرتی داشت، امروز چه اشتراکی با امام دارد که خیال میکند طرفداران او عاشق امام هستند؟
اگر آقای کروبی دو دقیقه فکر میکرد، میتوانست پیشبینی کند که با این راهی که او در پیش گرفته است، بسیاری از کسانی که دور او را خواهند گرفت و برای او کف خواهند زد، کسانی خواهند بود که با هر چی اسلام و جهاد و بسیج و دین است، مخالفاند و چشم دیدن عکس احیاگر اسلام ناب در این قرن را نخواهند داشت و در تجمعاتشان چنین گندهایی خواهند زد.
آن وقت کروبی مجبور نمیشد نامهای بنویسد که هم بخواهد در آن عشق خود را به امام ثابت کند و در عین حال بخواهد از توهینگران به امام دفاع کند و هم این چند ده یا چند صد دختر و پسر بیدین و ضد انقلاب را مردم معرفی کند و خلاصه در چهار پنج سطر نامهاش چندین بار ملق بزند.
اما خداییش یکی از اونایی که دوست دارم سر به تنش نباشه جناب کروبیه !!!
آزادی بیانه دیگه منم راحت حرفمو زدم ...