چشم خدا

دست نوشته های دینی و سیاسی و اجتماعی من

دست نوشته های دینی و سیاسی و اجتماعی من

چشم خدا

گفت می خواهم بدانم کیستی
گفتمش آقای من سید علی است

بایگانی
آخرین نظرات
  • ۲۴ ارديبهشت ۰۲، ۱۸:۴۴ - اندیشکده اریحا
    طیب الله

۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مقام معظم رهبری» ثبت شده است

230ـ دعایی که سربازانتان وتو می‌کنند!

آخی؛ نوش جان‌تان باشد آقا زیارت رضا جان‌مان! معلوم است دلتان حسابی تنگ شده بود. البته که دل به دل راه دارد؛ روح الأمین باید حدس بزند و ترسیم کند امام رضا(ع) را که چقدر از آمدنتان خوش‌حال است ‌و چه جور تحویل‌تان گرفته در این لحظه. لابد این روزها مثل هر سال، دل‌تان باز هوای کربلا کرده و آتش اشتیاق‌تان برای اربعین گر گرفته است. عوضش خلوت‌‌خانه‌ی ضریح امام رضا(ع) نوش جان شما! اصلا ما دوست داریم فقط شما را در قاب ضریح امام رضا(ع) ببینیم. ما که بی‌خبریم از اسرار عالم ولی با اندک معرفتی که داریم حدس می‌زنیم حسین(ع) به امام رضا(ع) پیغام داده‌: هر چه قرار بود سید علی در اربعین از دست من و عباسم بگیرد، قرار شده از دست شما بگیرد! هر دعایی که آنجا کردید؛ الهی آمین، مگر دعا برای تعجیل در شهادتتان. این مورد را سربازانتان سال‌هاست وتو می‌کنند. طول عمرتان، این دعای به این مهمی را هم لابد مثل همیشه از قلم انداخته‌اید؛ مشکلی نیست؛ شک ندارم که این دعای روزانه‌ی امام زمان(ع) است. چطور نائبش بعضی‌ها را هر روز به اسم دعا می‌کند، خود امام زمان(عج) نکند؟! حاشا و کلا!

185ـ شَتَرَق!!

می‌خواهی باور کن، می‌خواهی باور نکن. ولی یکی از مهم‌ترین رسالت‌های کرونا همین است که #روز‌_قدس را در همه‌ی شهرها تعطیل کند و فضا را ساکت کند، تا صدای چَک سفت آقا در گوش اسرائیل تک بیافتد. جیگر ما می‌طلبد تک‌صدای چنین سیلی سفتی را که در سکوت صبح جمعه صدا کند: شَتَرَق!!! این بار حتی فرت و فرت تکبیرکشیدن جمعیت هم مزاحم است. خوشم می‌آید آقا خیلی آرام و بدون هیجان صحبت کند ولی سیلی‌اش خیلی محکم در گوش اسرائیل بخوابد. این جمعه روی مبل راحتی زیر کولر گازی بنشینیم و پای صحبت‌های حضرت ماه کیف کنیم؛ ثواب "ای جان" و "آقا دمت گرم" گفتنمان از شعار "مرگ بر اسرائیل" راهپیمایی روز قدس با دهان روزه زیر آفتاب داغ کمتر نیست. باور کن!

167ـ گام دوم را خواندی؟!

دارم به این فکر می کنم که لابد در روز قیامت که مو را از ماست می کشند و همه را خیلی خیلی دقیق وزن کشی می کنند، میزان انقلابی بودن هر یک از ما را هم قاعدتا می سنجند. و حتما به این هم خواهند رسید که چقدر امام را می شناختی؟! و با اندیشه هایش چقدر آشنایی؟! آیا وصیت نامه اش را خوانده ای؟! پیامهای آتشین و بی نظیر آخر عمر امام را خواندی؟! منشور روحانیتش را چطور؟! پیامش به مناسبت قطع نامه 598 را چی؟! سخنرانی های رهبرت امام خامنه ای را چه؟! آنها را هم گوش نمی کردی و نمی خواندی؟! بیانیه گام دوم انقلاب را که حتما خواندی! آن را هم نخواندی؟!
اگر روز قیامت همین است که قرآن می گوید، که ذره ای کار خوب یا کار بد در آن روز دیده می شود، پس میزان قدرشناسی ما از این دو امام انقلاب هم قطعا دیده و سنجیده خواهد شد. البته عیار ولایتمداری آنقدر بالاست که به این راحتیها کسی نمره کامل نخواهد گرفت. حتی حاج قاسم و سید حسن! که اسوه و قله ولایتمداری اند. این دو بزرگوار هم بعید نیست در روز قیامت آرزو کنند کاش فلان جا فلان کار را می کردند تا امتیاز ولایتمداریشان بیشتر باشد! ولایتمداری این چنین است. ولی بدبختی این است که ما در همین گامهای نخستش هم ماندیم.

153ـ دستاوردهای ماندگار برجام

قبول ندارم دستاوردهای برجام هیچ است. اتفاقا دستاوردهای ذی قیمت و ماندگاری دارد که ان شاء الله الی یوم القیامه خواهد ماند؛ دقیقا همان طور که آقای رئیس جمهور فرمودند. برجام ثابت کرد نمی توان به سادگی از نظر مقام معظم رهبری گذشت. به همه حالی کرد وقتی مقام معظم رهبری به کاری خوش بین نیست، قاعدتا این کار عقیم است و نتیجه ای در بر ندارد. برجام باور ما را به صحیفه امام بیشتر کرد، و ثابت کرد با دور زدن صحیفۀ امام، نه تنها آخرتمان به باد فنا می رود که دنیایمان هم بر هواست. برجام ارزش ولایت را نزد خیلیها ثابت کرد. به جرأت می توان گفت تنها کسی که سخنانش از همان ابتدای مطرح شدن موضوع مذاکرات هسته ای تا کنون، ردخور نداشته و حاضر است هر چه در این باره گفته را دوباره پخش کنند، مقام معظم رهبری است. و البته پیوست به ایشان، گویندگان و نویسندگانی که به پیروی او یک لحظه به برجام خوشبین نبودند. اما حرفهای دولتیها و علی الخصوص شخص رئیس جمهور را اگر صدا و سیما بخواهد دوباره پخش کند، قطعا دقتر رئیس جمهور، صدا و سیما را به تهمت تشویش اذهان عمومی مورد تاخت و تاز قرار خواهد داد. از بس که آبروریزی و مضحکه شده است آن حرفهای نه چندان دور.  

هر هوشمندی وقتی صحیفه امام را می خواند که دست کم سی سال از آن حرفها گذشته، می فهمد که این حرفها حالا حالاها زنده است و گویا قرار نیست تاریخ مصرفشان تمام شود. سخنان دو امام انقلاب را که با حرفها و تحلیلهای بساز بفروش و بشور ببر بعضیها مقایسه می کنی، معنای حکمت و دوراندیشی و سیاست و عقل و واقعبینی را تازه می فهمی و خدا را شکر می کنی که شخص اول مملکت، مثل دیگر کشورهای عقب مانده رئیس جمهور و نخست وزیر نیست. رهبری داریم حکیم و فرزانه که دیدگاهها و سخنانش مثل حرف و تحلیل بعضی ها عمر مگس ندارد. 

روحانی سخنان امام را باور نداشت و در شیوۀ رویارویی بین امت اسلامی و دشمن استکباری اش بدعت گذاری کرد. بسیاری از مردم هم یا متوجه نشدند که روحانی ساز دیگری می زند و حرفهایش ریشه در معارف انقلاب ندارد، یا خودشان هم کم کم باورشان شده بود که سخنان امام دیگر کهنه شده و باید جور دیگر عمل کرد. حالا تحویل بگیرند..!

برجام ثابت کرد، مسیر عزت ملت، از صحیفه امام و خامنه ای دات آی آر می گذرد. اگر دولتمردی این دو منبع اصیل عزت را باور نداشته باشد، معاهده های ترکمنچای و برجام امضا می کند و در آخر جز هیچ تحویل نمی گیرد! 

به برجام روحانی خوش بینم. در آینده ای نه چندان دور ان شاء الله مردم دو ملاک را برای انتخابهایشان بیش از پیش در نظر خواهند گرفت: این که چقدر صحیفه امام و خامنه ای دات آر را باور دارد، و این که چقدر از دشمنان نفرت دارد و به استکبار ستیزی معتقد است.   

114ـ سالهاست جای چنین رئیس جمهوری در پاستور خالی است

امتحان منصب ریاست جمهوری نظام اسلامی از آن دست امتحانهای سخت و خطرناکی است که یا انسان در این امتحان سربلند می شود و به اعلی علیین می رسد، و یا شکست می خورد و از نظام و ولایت و جبهه حق به بیرون پرت می شود. و گویا سرانجام میانه ای در این میان نیست.

بعد از سی و اند سال از گذشت انقلاب عزیزمان دیگر به راحتی می توان این حقیقت را دریافت. از اول انقلاب تا کنون، اکثر رؤسای جمهور ما هر یک به نوعی از قطار انقلاب پیاده شدند و در برابر این امتحان سخت، شکستند. و در مقابل، آنهایی که توانستند مقاومت کنند و از پس این امتحان دشوار برآمدند، هدایای بسی بزرگ از خداوند دریافت کردند. رجایی به پاس نمره قبولی اش در این امتحان به مقام شهادت رسید، و مقام معظم رهبری هم این شد که می بینی.

سختی این امتحان به این نیست که رئیس جمهور باید مواظب این باشد که شیفته قدرت نشود یا مستی شهرت او را نگیرد یا بر بیت المال مسلمین دست نیاندازد و یا به ناحق امضایی نکند. البته که هر یک از این امتحانها خود قسطی از سختی امتحان است، اما هیچ کدامشان نقطه اوج امتحان نیست. امتحان ریاست جمهوری از اینی که هست هم سختتر می شود.

نقطه ثقل این امتحان همان است که در نگاه خدا از همه چیز مهمتر است. و ما خوب می دانیم که هیچ چیزی برای خدا به اندازه ولایتمداری و تبعیت محض عملی و قلبی از ولی مهم نیست. خدا یک بار در قرآن برای امر مهم ولایت مداری و تبعیت محض از رهبر، به خودش قسم خورد و هیچ گاه دیگر این قسم را تکرار نکرد. در سراسر قرآن تنها جایی که خدا به خودش قسم خورد همین جا بود: «فَلا وَ رَبِّکَ لا یُؤْمِنُونَ حَتَّى یُحَکِّمُوکَ فیما شَجَرَ بَیْنَهُمْ ثُمَّ لا یَجِدُوا فی‏ أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمَّا قَضَیْتَ وَ یُسَلِّمُوا تَسْلیما؛ به پروردگارت سوگند که آنان مؤمن [حقیقى] نخواهند بود، مگر آنکه تو را در آنچه میان خود نزاع واختلاف دارند به داورى بپذیرند سپس از حکمى که کرده‏اى هیچ احساس دل تنگى و ناخشنودى در دلشان نکنند، و کاملا تسلیم شوند.»[1]

مشکل رؤسای جمهور ما این بود و هست که وقتی بر مسند ریاست جمهوری نشستند و به تبع اعتبار نظام جمهوری اسلامی، اعتبار ملی و بین المللی کسب کردند، آن قدر احساس شخصیت و بزرگی کردند که دیگر جایی برای کرنش و تبعیت محض از نائب امام زمان (عج) در دلشان نمانده بود. و این حالت و احساس نامبارک را به خوبی می توان در رؤسای جمهورِ پیاده شده از قطار انقلاب دید و مشاهده کرد. فتنه 88 جلوه گاه اوج استقلال طلبی شان بود. در این فتنه نشان دادند که ذره ای سخن و نگاه و تحلیل و ارشاد حضرت آقا برایشان مهم نیست و خود به تنهایی برای این انقلاب می برند و می دوزند. و یا این که آقای رئیس جمهور چنان حس استقلال می گیریدش که تمام عزل و نصبهایش را بدون یک ذره لحاظ امر رهبر انجام می دهد؛ و آن گاه که کارد به استخوان می خورد و امام مسلمین دخالت می کند، به شخصیتان بر می خورد و چند روزی قهر می کند...

و گویا این نوع برخورد استقلال جویانه با رهبر، گناهی نیست که به سادگی خدا از آن چشم بپوشد. نتیجه این گناه هم این می شود که دشمنان اسلام و انقلاب به شیوه های گوناگون، به حمایت از این شخصیتهای پیاده شده از قطار انقلاب سخن می رانند.

ریاست جمهوری مانند هر سلاح ضروری و مفیدی خطرناک هم هست، که اگر کسی بدون شناخت خطرهای ریاست جمهوری پای در این عرصه بگذارد، بی هوا لگد می خورد و از قطار انقلاب پرت می شود. این دو واحد درس شناخت خطرات ریاست جمهوری، پیش نیازی ضروری است که تا کسی نگذراندش، صلاحیت نشستن بر صندلی ریاست را نخواهد داشت. و این خطر بزرگ و مهلک، همان حس استقلال طلبی نسبت به رهبر است.

رئیس جمهور هزاری هم که ساده زیست و عدالت طلب و پرکار باشد، رجایی نمی شود. آن درّ کم یابی که رجایی از آن برخوردار بود «ولایتمداری» بود. او با این که رئیس جمهور بود، روحیه یک بچه بسیجی ولایتمدار را داشت. او «من» خود را در برابر امامش کوبیده بود؛ انگار نه انگار که رئیس جمهور بود. می گفت: «وقتی می‌گوییم ما خط امامی هستیم یعنی همین، کاری را انجام دهیم که خلاف نظر خودمان است ولی نظر رهبری بر آن است، همین مفهوم التزام عملی ماست، ولو بی‌آبرو شویم».[2]

و درست به همین علت، مهرش در دل امام عزیز ما نشسته بود. امام سالها پس از شهادت شهید رجایی در وصف حال او و شهید باهنر چنین فرمود: «من از خصوصیاتى که در این آقایان بود، آقاى رجایى، آقاى باهنر، آقاى عراقى، آنى که به نظرم خیلى بزرگ است، این است که آقاى رجایى یک نفر آدمى بود که دستفروشى [مى‏کرد] در بازار از قرارى که گفتند. من در مطالعاتى که در ایشان کردم به نظرم آمد که از حال دستفروشى‏اش تا حال ریاست جمهورى، در روح او تأثیرى حاصل نشد. چه بسا اشخاصى هستند که اگر کدخداى ده بشوند، تغییر مى‏کنند به واسطه ضعفى که در نفسشان هست، تحت تأثیر آن مقامى که پیدا مى‏کنند واقع مى‏شوند، و اشخاصى هستند که مقام تحت تأثیر آنهاست از باب قوّت نفسى که دارند. و آقاى رجایى، آقاى باهنر در عین حالى که خوب، یکیشان رئیس جمهور بود، یکیشان نخست وزیر بود، اینطور نبود که ریاست در آنها تأثیر کرده باشد، آنها در ریاست تأثیر کرده بودند؛ یعنى، آنها ریاست را آورده بودند زیر چنگ خودشان، ریاست آنها را نبرده بود».[3]

چندان سخت و دشوار نیست که دست فروشی ولایتمدار باشد، اما این که یک رئیس جمهور مانند دست فروشی غریب، روحیه تبعیت و اطاعت از رهبر داشته باشد، خیلی حرف است. سالهاست جای چنین رئیس جمهوری در پاستور خالی است.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

[1]. نساء: 65

[2]. رﺟﺎﯾﯽ، ﻏﻼﻣﻌﻠﯽ، ﺳﯿﺮه ﺷهید رﺟﺎﯾﯽ، ص728.

[3]. صحیفه امام، ج20، 124.  


بازنشر شده در: عماریون، صراط نیوز، انقلاب نیوز، بولتن نیوز، سفیر افلاک

30ـ ما را تو می شناسی

غزلی که گذاشته­ام، غزلی است که آقا از زبان ناشنوایان، خطاب به خداوند سروده است. واقعا عجب رهبری داریم. آدم باور نمی­کند که انسانی با این همه مشغولیت و درگیری فوق العاده با واقعیت­های جهانی، بتواند یک همچین خلوتی در ذهنش ایجاد کند و چنین شعری بسراید... چقدر ما را به یاد امام می­اندازد.

ما خیل بندگانیم ما را تو می­شناسی ... ... ... هر چند بی­زبانیم، ما را تو می­شناسی

ویرانه­ایم و در دل گنجی ز راز داریم ... ... ... با آن که بی­نشانیم، ما را تو می­شناسی

با هر کسی نگوییم راز خموشی خویش ... ... ... بیگانه با کسانیم ما را تو می­شناسی

آئینه­ایم و هر چند لب بسته­ایم از خلق ... ... ... بس رازها که دانیم ما را تو می­شناسی

از قیل و قال بستند، گوش و زبان ما را ... ... ... فارغ از این و آنیم، ما را تو می­شناسی

از ظن خویش هر کس، از ما فسانه­ها گفت ... ... ... چون نای بی­زبانیم، ما را تو می­شناسی

در ما صفای طفلی، نفسرد از هیاهو ... ... ... گلزار بی­خزانیم، ما را تو می­شناسی

آئینه­سان برابر گوئیم هر چه گوئیم ... ... ... یک­رو و یک­زبانیم ما را تو می­شناسی

خط نگه نویسد حال درون ما را ... ... ... در چشم خود نهانیم ما را تو می­شناسی

لب بسته چون حکیمان، سر خوش چو کودکانیم ... ... ... هم پیر و هم جوانیم ما را تو می­شناسی

با دُرد و صاف گیتی گه سرخوش است گه غم ... ... ... ما دُرد غم­کشانیم ما را تو می­شناسی

از وادی خموشی راهی به نیک­روزی است ... ... ... ما روزبه از آنیم ما را تو می­شناسی

کس راز غیر از ما نشنید، بس «امینیم» ... ... ... بهر کسان امانیم ما را تو می­شناسی

 

این هم غزل ناقابلی است که بنده­ی ناقابل از زبان همه­ی بسیجیان و عاشقان رهبر، خطاب به آقا سرودم.

ما خیل عاشقانیم، ما را تو می­شناسی ... ... ... یک بانگ و یک زبانیم، ما را تو می­شناسی

سربازتیم آقا، جان را به کف گرفتیم ... ... ... بر راه خویش مانیم، ما را تو می­شناسی

از هر دیار و قومی جمعی مرید داری ... ... ... هم پیر و هم جوانیم، ما را تو می­شناسی

ما در میان اغیار، محو و گمیم اما ... ... ... هر چند بی نشانیم، ما را تو می­شناسی

نه اهل کوفه هستیم، نه از مدینه باشیم ... ... ... ما خار دشمنانیم، ما را تو می­شناسی

با دشمنان نسازیم، نرد شرف نبازیم ... ... ... بر بی­کسان امانیم، ما را تو می­شناسی

ما همره پیمبر بر کافران «اشداء» ... ... ... با خویش مهربانیم، ما را تو می­شناسی

آقا تو جان مایی، جزئی ز دین مایی ... ... ... صادق در این بیانیم، ما را تو می­شناسی

ما با اطاعت از تو، در انتظار مهدی ... ... ... آن مصلح جهانیم، ما را تو می­شناسی

ما با تو عهد بندیم، کاین کشتی وطن را ... ... ... تا ساحلش رسانیم، ما را تو می­شناسی

آقا دعایمان کن، در «وتر» یادمان کن ... ... ... تا در برت بمانیم، ما را تو می­شناسی