30ـ ما را تو می شناسی
غزلی که گذاشتهام، غزلی است که آقا از زبان ناشنوایان، خطاب به خداوند سروده است. واقعا عجب رهبری داریم. آدم باور نمیکند که انسانی با این همه مشغولیت و درگیری فوق العاده با واقعیتهای جهانی، بتواند یک همچین خلوتی در ذهنش ایجاد کند و چنین شعری بسراید... چقدر ما را به یاد امام میاندازد.
ما خیل بندگانیم ما را تو میشناسی ... ... ... هر چند بیزبانیم، ما را تو میشناسی
ویرانهایم و در دل گنجی ز راز داریم ... ... ... با آن که بینشانیم، ما را تو میشناسی
با هر کسی نگوییم راز خموشی خویش ... ... ... بیگانه با کسانیم ما را تو میشناسی
آئینهایم و هر چند لب بستهایم از خلق ... ... ... بس رازها که دانیم ما را تو میشناسی
از قیل و قال بستند، گوش و زبان ما را ... ... ... فارغ از این و آنیم، ما را تو میشناسی
از ظن خویش هر کس، از ما فسانهها گفت ... ... ... چون نای بیزبانیم، ما را تو میشناسی
در ما صفای طفلی، نفسرد از هیاهو ... ... ... گلزار بیخزانیم، ما را تو میشناسی
آئینهسان برابر گوئیم هر چه گوئیم ... ... ... یکرو و یکزبانیم ما را تو میشناسی
خط نگه نویسد حال درون ما را ... ... ... در چشم خود نهانیم ما را تو میشناسی
لب بسته چون حکیمان، سر خوش چو کودکانیم ... ... ... هم پیر و هم جوانیم ما را تو میشناسی
با دُرد و صاف گیتی گه سرخوش است گه غم ... ... ... ما دُرد غمکشانیم ما را تو میشناسی
از وادی خموشی راهی به نیکروزی است ... ... ... ما روزبه از آنیم ما را تو میشناسی
کس راز غیر از ما نشنید، بس «امینیم» ... ... ... بهر کسان امانیم ما را تو میشناسی
این هم غزل ناقابلی است که بندهی ناقابل از زبان همهی بسیجیان و عاشقان رهبر، خطاب به آقا سرودم.
ما خیل عاشقانیم، ما را تو میشناسی ... ... ... یک بانگ و یک زبانیم، ما را تو میشناسی
سربازتیم آقا، جان را به کف گرفتیم ... ... ... بر راه خویش مانیم، ما را تو میشناسی
از هر دیار و قومی جمعی مرید داری ... ... ... هم پیر و هم جوانیم، ما را تو میشناسی
ما در میان اغیار، محو و گمیم اما ... ... ... هر چند بی نشانیم، ما را تو میشناسی
نه اهل کوفه هستیم، نه از مدینه باشیم ... ... ... ما خار دشمنانیم، ما را تو میشناسی
با دشمنان نسازیم، نرد شرف نبازیم ... ... ... بر بیکسان امانیم، ما را تو میشناسی
ما همره پیمبر بر کافران «اشداء» ... ... ... با خویش مهربانیم، ما را تو میشناسی
آقا تو جان مایی، جزئی ز دین مایی ... ... ... صادق در این بیانیم، ما را تو میشناسی
ما با اطاعت از تو، در انتظار مهدی ... ... ... آن مصلح جهانیم، ما را تو میشناسی
ما با تو عهد بندیم، کاین کشتی وطن را ... ... ... تا ساحلش رسانیم، ما را تو میشناسی
آقا دعایمان کن، در «وتر» یادمان کن ... ... ... تا در برت بمانیم، ما را تو میشناسی