144ـ یک توهم وحشتناک و وقت کش
ما معمولا فرصتهای روز و شبمان را به خاطر یک توهم وحشتناک از دست می دهیم. و آن این که فکر می کنیم برای انجام بسیاری از کارها نیاز به وقت خالی طولانی مدت داریم. خانه را تمیز نمی کنیم چون به دنبال یک وقت خالی نصف روزه می گردیم. و اگر نیم ساعت فرصت پیدا کردیم آن را کافی نمی دانیم و دست به چیزی نمی زنیم.
برای درس خواندن و مطالعه کردن دنبال دو ساعت زمان خالی می گردیم، آن وقت فرصتهای یک ربع، نیم ساعتی که راه به راه برای ما پیش می آید رها می کنیم چون فکر می کنیم هیچ کاری نمی شود در آنها انجام داد.
قرآن و عبادت و دعا خواندن هم لابد نیاز به یک فرصت طولانی و خلوت خیلی خیلی خاص و یک چراغ سبز دارد، پس هیچ وقت شرایطش جور نمی شود. خلاصه خیلی ریز و بی مصرف می بینیم این پاره وقتهای ارزشمند روز و شبمان را.
انصافا هر کداممان اگر کارهایی را که به اصطلاح بی موقع و در زمان ناکافی انجام دادیم به یاد بیاوریم، خواهیم دید که کیفیت کار، چندان هم افتضاح از آب در نیامده است، بلکه بسیاری از آنها کاملا خوب و بی نقص انجام شده است.
بارها توانسته ایم خانه را در دقایقی کوتاه قبل از آمدن مهمان به سرعت مرتب کنیم. بارها در اتوبوس و مترو و زنگ تفریح یعنی در شرایط ناجوری که هیچ وقت به چشممان نمی آید برای امتحان درس خوانده ایم و اتفاقا هر آن چه در این شرایط خواندیم یاد گرفتیم و نمره اش را هم به دست آوردیم. پس چه مرگمان است که در دیگر روزها به این پاره وقتهای مظلوم به چشم تحقیر می نگریم و آنها را لایق هیچ کار مفیدی نمی دانیم؟!
پ.ن1: نظر خانم دکتر دلژین زیر این یادداشت خواندنی است، از دستش ندهید