219ـ این، چالش ما انسانهای معمولی است
وقتی داستان زندگی ما تا اینجای عمرمان معمولی میگذرد و چندان اتفاق بسیار خوب یا بسیار بدی در آن رقم نمیخورد، انگار میکنیم کلا هر چه تقدیر، خدا در چنتهاش برای ما دارد چیزی از همین قبیل است. در ناخودآگاه اکثر مردم چنین است که قرار نیست اتفاق خاصی بیفتد؛ فوقش کمی پولدارتر یا کمی فقیرتر میشوند، کمی مؤمنتر یا کمی گناهکارتر میشوند، کمی باسوادتر میشوند یا نمیشوند، کمی سالمتر یا مریضتر میشوند، دو سه تا توفیق معمولی یا گیرشان میآید یا نمیآید. با خود میگویند: تا الآن هر جور خدا با ما تا کرده لابد بعد از این هم همین جور تا خواهد کرد.
خوب که فکر کنی میبینی تصور مردم از کَرَم و لطف و غضب خدا هم همین قدر محدود است. با هر کدام که صحبت کنی بله، قبول دارد سعهی بیکران لطف و کرم و رحمت خدا را، اما بگو خدا با تو چقدر مهربان است، چقدر کریم است، چقدر لطف دارد، و چقدر میتواند داشته باشد؟! بیتعارف اگر بخواهد جواب دهد، میگوید: هر چه بوده معمولی بوده و قاعدتا از این به بعد هم همان است.
آن وقت طبیعی است که چنین آدمی شب قدر، دل و دماغ و حال مناجات نداشته باشد و اشک چشمانش خشک باشد. یک سرنوشت و تقدیر معمولی که این همه اشک و گریه ندارد که؛ دارد؟ ناخودآگاهِ ما شب قدر مینشیند غر میزند که حالا مثلا قرار است چه اتفاقی بیفتد مگر؟! از دنیا سلامتی و آبباریکهی رزقی بوده و خواهد بود ان شاء الله، از آخرت هم ان شاء الله با همین اندک دین و ایمانی که داریم آخرش میرویم بهشت و تمام میشود میرود پی کارش. با چنین طرز فکری آدم وسط جوشن کبیر خوابش نگیرد، هنر کرده، حال مناجات و اشک و گریه پیشکش!
این هم از چالشهای فکری مؤمنان است؛ که آینده را به گذشته قیاس نکنند، و چند و چون لطف و فضل خدا را با متر زندگیشان اندازه نگیرند. البته که سخت است، دقیقا مثل گناه نکردن! ولی دست کم باید حواسشان باشد که همچین چالشی هم به کار است. اصلا تو بگو صد سال از عمر، معمولی گذشته باشد، باز مؤمن حق ندارد لطف و عطای الهی را، و حتی غضب و عذاب او را در حق خود معمولی فرض کند.
من و تو باید بهترین تقدیرها و سرنوشتهایی را که خدا فقط برای بندگان خاص و مخلص خود در نظر گرفته، برای خود محتمل بدانیم، و همچنین بدترین تقدیر و هولناکترین بدعاقبتیها را. کم نبودند کسانی که یک عمر معمولی سر کردند و آخر به شکل عجیبی اوج گرفتند، یا بدجور سقوط کردند و همه چیز را به باد دادند. چندان معلوم نیست این زندگیهای معمولی به کجا بیانجامد، آن هم درست اینجای تاریخ که اصلا معمولی نیست! لابد خدا زیر عبای خودش دارد بندگانی را که روزی پنج بار زندگی معمولی خود را ندید میگیرند و با خوف و رجائی در اوج به نماز میایستند. آن حس و حال جدی را اگر سالی یک بار بتوانیم شب قدر تحصیل کنیم باز غنیمت است. بعدش ان شاء الله خدا زیادش کند.
سید واقعا عالی بود.. دستت طلا
دعا میکنم یروز همه به اهمیت و عظمت شب قدر پی ببرن و از اون مهمتر از لطف و رحمت بی پایان خدا غافل نشن