9ـ سیر و سلوک با خیال
علمای اخلاق میگویند: اگر با عضوی گناه کردی، برای پاک کردن آلودگیهای آن، با همان عضو کار خوب انجام بده تا آن ظلمت و آلودگی از بین برود. مثلا اگر کسی با چشمانش گناهی مرتکب شد، خوب است که بعد از آن قرآن را باز کند و ظلمتهای نشسته بر چشمش را با نور قرآن برطرف سازد.
گویا چنین قانونی وجود دارد که به هر روشی که انسان خود را آلوده و تاریک کرد، با همان روش میتواند، خود را نورانی کند.
یکی از روشهایی که ما جوانها به وسیلهی آن گناه میکنیم و قلبمان را تیره و تاریک میسازیم، فکر و خیال است. ما نه تنها با گناه، بلکه با تخیل صحنههای گناه نیز روحمان را آلوده میکنیم. روح آلوده هم اهل کارهای قشنگ و زیبا نیست. ازاینرو برای رها شدن از این آلودگی باید کاری کرد و چارهای اندیشید.
بیاییم مدتی این روش را تجربه کنیم که با همان فکر و خیال به پاکسازی روحمان بپردازیم. این روش برای کسانی که مانند من، از ارادهی ضعیفی برخوردارند، روش خوبی است، چون در این روش، خبری از عمل نیست؛ هر چه هست، همان خیال است. شاید خداوند، قدرت تخیل را به ما داده است که ببیند، ما در آن فضای خیال که بدور از محدودیتهای عالم واقع است، چه میکنیم و به کجاها پر میکشیم.
راستی اگر جوانی در خیال خویش تصور کند که امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ظهور کرده و او در رکاب آقا میجنگد و میرزمد، او چگونه زندگی خواهد کرد و این تخیل چقدر او را نورانی خواهد ساخت؟
اگر جوانی در تنهاییها و خلوتهایش صحنهی شهادتش را در رکاب امام زمان (عج الله تعالی فرجه الشریف) به تصویر بکشد، و چنین تصور کند که در آخرین لحظات عمرش، امام بر سرش میآید و سرش را به دامن میگیرد و بوسهای بر پیشانی غرق به خونش میزند... این فکر و خیال، چه نوری بر دل او خواهد تاباند؟
آن چه مسلم است، این است که دیگر این جوان جور دیگری با خدا نجوا خواهد کرد و دعای او برای امر فرج، قیمت دیگری خواهد داشت.
این فکر و خیالها هم لذت خاص خود را دارد. اما چه کنیم که این فکرها، نوعی پرواز روح به حساب میآید و انسانی که گناه میکند، روح بیبال و پری دارد که از تخیل قشنگ هم ناتوان است.
چند شب پیش خواب دیدم که این دعا رو می خوندی:
الهم اخرجنا من ظلمات الوهم و اکرمنا بنور الفهم
اللهم افتح علینا ابواب رحمتک و انشر علینا خزئن علومک
برحمتک یا ارحم الراحمین...
حالا راستشو بگو...!؟