186ـ سلام زائربازترین امام ما
چیزی در دلم نیست؛ نشستهام قلمبه دست و هدف، فقط نوشتن برای تو است آقای من، اما این که چه بنویسم نمیدانم! درست مثل حال و روز اکثر زیارتهایم که بدون هیچ آمادگی و حتی گاهی با بدنی خسته و روحی افسرده بلکه بدون شوق وارد حرم شدهام و هیچ حرفی برای گفتن نداشتم، حال زیارت و مناجات و گریه هم ایضا، کل سرمایهام یک ارزن ادب و ارادت بود و همین! و هر ایرادی که از حال ناجورم گرفتم که: "این چه وضع زیارت رفتن است؟" پاسخ دندانشکنم یک چیز بود: "عیبی ندارد امام رضا کریم است، گیر نمیدهد"!
خودکرده را تدبیر نیست آقا جان! زائرت را لوس کردهای و بدعادت؛ با هر وضعی بیاید تحویلش میگیری، او هم با هر وضعی میآید دیگر.
گاهی در حرم حاجتی نداشتم جز این که چند دقیقهای بتوانم با تو صحبت کنم؛ آن هم در اوج خستگی و بیحالی. و بنازم ضرب شست همهفنحریفت را که آیینهی تمامنمای مقلب القلوب و محول الأحوالی. هنری داری در جمع کردن حواس زائرت اساسی!
تصویر حرم خلوتت این روزها نفس یک ایران را گرفته آقا! حتم دارم حکمت و مصلحتی پشت پرده دستت را بسته است وگرنه خودت زود طومار این ویروس را میپیچیدی. ما سنگدلتر از این حرفهاییم اگر چه خیلی دلتنگیم، ولی تو کجا طاقت دوری ما را داری ای زائربازترین امام؟!
راستی یک تشکر به تو بدهکارم. ولی باید حضوری برسم خدمتتان از اینجا نمیشود. کلا یک ایران بلکه یک دنیا مشهدلازم جمع شده برایت در این چند ماه. فاصلهی اجتماعی بین امام و مأموم هم عجب بد کوفتی است. شما ما را با ناز و نوازش همیشگیتان لوس و بدعادت بارآوردهاید؛ دلمان برایتان تنگ است و کمی دلخور و قهریم که آخر این چه وضعش است! تحویل بگیرید غر و ناله و شکوهی زوارتان را از دور. بغللازمند میدانید که؟!