166ـ بهانه ای برای به یاد آوردن چهرۀ جذاب بهشتی مان
سید مقدام حیدری | سه شنبه, ۱ مرداد ۱۳۹۸، ۱۱:۴۳ ق.ظ |
۵ نظر
باورش سخت است که تقریبا هر کسی را که ببینی مشکلی در ظاهرش می بیند که هر چند در نگاه ما بسیار ناچیز است و گفتن ندارد، اما برای او بدجور مهم است. تو فکر می کنی مشکل او اصلا مشکل نیست. اما او یک روز هم نمی تواند مشکلش را فراموش کند.
کسی که 160 سانت قد دارد، ممکن است همیشه حسرت 175 سانتها را بخورد؛ درست به همان اندازهٔ یک جوان با قد 175 سانت که آرزوی قد 180 یا 185 سانت دارد؛ و همان قدری که او غصه می خورد، آن قدبلند از زشتی چهره اش رنج می برد؛ درست به همان اندازه که آن خوش چهره از چاقی اش غصه می خورد.
آن لاغر خوش اندام خوشگل، موهايش کم پشت است. آن یکی موهایی پرپشت دارد ولی ریش خوش حالتی ندارد. آن یکی بدحالت می خندد و آن دیگری از صدای خودش راضی نیست. یکی دماغش خرج دارد و آن یکی دندانش. و آن یکی فرمِ بسته شدن لبانش جالب نیست. یکی #قوز_کمر دارد، آن یکی موهایش زود سفید شده و آن دیگری صورتش پر جوش است. یکی غصه می خورد که چرا قیافه اش پیرتر از سن واقعی اش دیده می شود، و یکی غصه می خورد چرا صورتش مثل بچه هاست و هیچ کس به اندازه سنش تحویلش نمی گیرد.
آن که ده کیلو اضافه وزن دارد، لزوما از کسی که 20 کیلو اضافه وزن دارد کمتر غصه نمی خورد.
و همچنین کسانی که عیبهای جدی مثل سوختگی و نقص عضو و قطع عضو و از کار افتادگی در بدنشان دارند، لزوما بیشتر از آن دختری که از رنگ چشمش یا رنگ موهایش یا رنگ پوستش راضی نیست، حسرت و غصه نمی خورند.
انگار خدا در هر کسی نشانه ای قرار داده تا با آن نقص و نقطهٔ ضعف، به یاد هیکل ایده آل و چهره فوقِ جذابِ بهشتی اش بیفتد.