چشم خدا

دست نوشته های دینی و سیاسی و اجتماعی من

دست نوشته های دینی و سیاسی و اجتماعی من

چشم خدا

گفت می خواهم بدانم کیستی
گفتمش آقای من سید علی است

بایگانی
آخرین نظرات
  • ۲۴ ارديبهشت ۰۲، ۱۸:۴۴ - اندیشکده اریحا
    طیب الله

۹۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سید مقدام حیدری» ثبت شده است

132ـ یک جراحی گسترده و دشوار، بدون بیهوشی

تا می شنویم امام زمان (عج) پس از ظهور، ظلم را ریشه خواهد کرد، بی درنگ به یاد کشت و کشتار و جنایتهای فجیع و فضیع جنایتکاران عالم می افتیم؛ یادِ سربریدنهای داعش و زنده سوزیهایش، و بمباران آل سعود بر سر کودکان بی پناه یمن، و جنایتهای اسرائیل در غزه و لبنان و هر جایی که دستش برسد و زورش قد بدهد، و جنایتهای آمریکا در جهان از بمبِ اتمْ افکندنش بر هیروشیما و ناکازاکی گرفته تا شکنجه کردنِ زندانیهای بی گناه در ابوغریب و گوانتانامو، تا محاصرۀ اقتصادیِ یک ملت و چپاول کردن ثروتهای ملتهایی دیگر، و کشیدن موی دختران شیعه در زندانهای آل خلیفه و خیلی جنایتهای دیگر..

اگر امام زمان (عج) با این ظلمها فقط در می افتاد، خوب بود و آن گاه تحمّلِ عدالت امام و همراهی و صبر با ایشان آنقدرها هم سخت نمی بود. اما امام، عدالتی حداکثری اجرا خواهد کرد و ظلم را نه به این معنی فقط، که به معنای حد اکثری اش ریشه کن خواهد کرد. و همان گونه که در دعای ندبه آمده است، هر کجی را راست خواهد کرد؛ «أَيْنَ الْمُنْتَظَرُ لِإِقَامَةِ الْأَمْتِ وَ الْعِوَج‏»

کجی یعنی هر چیز نابجا، چه این که ظلم در لغت نیز به همین معناست. یعنی هر سیاست غلطی، هر فیلم و سریال بدآموزی، هر فرهنگ نادرستی، هر نظام آموزشی ناکارآمدی، هر رشتۀ دانشگاهی و حوزوی غیر مفیدی، هر شغل کاذبی و هر فساد ریز و درشتی که چه بسا جامعۀ قبل از ظهور به بسیاری از این کجیها خو کرده و حذف و تغییرش را برنمی تابد. 

شاید الگوی مصرفی که به آن خو کرده ایم، بسیاری از فیلم و سریالها و مسابقه های تلویزیونی که دنبال می کنیم، مسابقات جام جهانی و المپیک که به انتظارش می نشینیم، فرهنگ رستورانها و غذاهایی که از خوردنشان لذت می بریم، فرهنگ بازاری که با آن زندگی می کنیم و مدارسی که فرزندانمان را به آنها می سپاریم و خیلی چیزهای دیگر، همه نمونه هایی از کجی های مختلف جامعۀ قبل از ظهور باشد که نیازمند جراحی و ترمیم و اصلاح است. سختی همراهی با ولی و صبر با امام (عج) در اینجاست، وگر نه سر بریدن آل سعود و سران آمریکا و اسرائیل که کاری ندارد.

130ـ شکرِ نعمت که هیچ، شکرِ مصیبت نیز بگزار

در عین حالی که از رنج فرار می کنیم و می کوشیم که رنجهای زندگیِ خود را به حد اقل برسانیم، که کارِ خوب و به جایی است، این را بدانیم که رنج برای رشد و بالندگی و شکوفایی ِاستعدادهایمان لازم است. برای استعدادهای معنوی مثل کشفِ رابطۀ خود با خدا و درکِ حس ِبندگی هم خیلی خیلی لازم است. 

دیگر این که هر کسی بسته به شخصیت و موقعیت و ظرفیت و استعدادهایش رنجِ خاصِ خود را می طلبد و با نوع و میزانِ رنجی خاص، رشد می کند. این که از میان رنجِ فقر و مشکلاتِ اجتماعی و بیماری و دیگر مشکلات، کدام یک به نفع ماست و از هر کدام چقدر و چگونه و کجا و کی باید نصیبمان شود، چیزی نیست که کسی بتواند تشخیص دهد یا تخصصش را در جایی کسب کند. این خدای مهربان ماست که به تناسبِ استعداد و ظرفیت و نیازِ هر کسی رنج او را معیّن می کند.

قبول دارم که به سختی می توان بین عملِ فرار از رنج، و احساس و باورِ پذیرش حکمتِ رنج، تفکیک کرد و هر کدام را سر جایش نشاند، اما شدنی است. 

اگر این را باور کنیم و با حسنِ ظن به خدا، تمام رنجهای زندگیمان را متناسب با روح و نیاز و استعدادمان بدانیم، خواهیم دید که جا دارد در پیِ هر رنجی، از خدا تشکر کنیم. و البته هیچ منافات ندارد که پس از تشکر یا قبل از آن، دعا کنیم که خدا این رنج را از پیش رویمان بردارد.

129ـ میلیاردری با روزی کم

تفکر در امر خدا می تواند سرگرمی خوبی برای انسان مؤمن باشد که دوست دارد سر از کار خدا دربیاورد؛ از بس که خدا پیچیده کار می کند و رفتارهایش اسرارآمیز است. 

مثلا اگر خدا بخواهد رزق و روزی کسی را کم کند، شاید یکی از راههایش این باشد که میلیاردرش می کند؛ آنقدر که پولهایش همۀ ذهن و حواسش را به خود مشغول کند! و دیگر و وقت نکند به خانه و خانواده اش برسد! و وقت نکند با خانواده به مسافرت و گردش و تفریح و زیارت برود! و وقت نکند به فک و فامیل و دوستان و آشنایان سر بزند! و باقی عمرش را در فضای کار و انباری بازار بگذراند، و اعصابش را صبح تا شب با سر و کله زدن با طلبکار و بدهکار خورد کند! و یکی دو سال به همین منوال به زندگی بی روح و خشک ادامه دهد تا دچار بیماری های گوناگون شود و از بیشتر غذاهای خوشمزه و دلچسب محروم گردد! 

با این وصف، قطعا بسیاری از آنهایی که از دور، صدایِ دهلِ زندگیِ این میلیاردر را خوش می بینند و در حسرتِ مال و منالش آهِ حسرت می کشند، رزقشان از او بیشتر است و بیش از او از لذتهای این دنیا حظ برده اند.

82ـ نام کتاب وجودمان چیست؟

همۀ دانشجویان و طلاب می دانند که مهمترین گام برای نوشتن پایان نامه یا مقاله و کتاب، انتخاب موضوع است. موضوع است که مشخص می کند از میان حجم انبوه کتابهای ارزشمند و مفید، کدام را باید خواند و به کدام مرجع باید مراجعه کرد. سرفصلها را نیز بر اساس موضوع باید تنظیم کرد. دیگر مراحل از فیش برداری گرفته تا تنظیم و نوشتن مطالب نیز همچنین. نمی شود کسی ابتدای کار به مطالعه و نوشتن بپردازد و بگوید: فعلا مطالبی را در کنار هم می نویسم تا ببینم چه موضوعی را انتخاب کنم!

در آخر کار هم که مرحله ارزیابی این پایان نامه است و استاد داور، به نقد آن می نشیند، خطکش و ترازویش باز همین موضوع خواهد بود. اگر مطلب بی ربطی در گوشه و کنار پایان نامه ببیند، نمی پذیرد، هر چند، بسیار خوب و لطیف و ناب باشد.

این اصلی روشن در نویسندگی است که همه باید بدانند، چون همه نویسنده اند و خواه ناخواه مشغول نوشتن کتابی هستند که در روز قیامت از آن رونمایی خواهد شد. قیامت جلسه دفاعیه پایان نامه های همۀ انسانهاست و خداوند که تک استاد داور این جلسه خواهد بود، از همگان خواهد خواست که کتابهایشان را رو کنند و بخوانند؛ (إقرأ كتابك كفى بنفسك اليوم عليك حسيبا)[1] و باید دانست که نقد این پایان نامه ها بر اساس موضوع واحدی است که همه مکلفند درباره همان موضوع، کتاب زندگی خود را تنظیم کنند.  

اگر این باشد، پس هر کار خوبی را خداوند نخواهد پذیرفت، و تنها کارهای خوبی مورد قبول خواهند بود که ربطی به موضوع داشته باشد.

اما موضوع کتاب زندگی ما چیست، و کارهای ما که نوشته های این کتاب است، بر چه محوری باید تنظیم شود؟ می شود از برخی شواهد به این نتیجه رسید که موضوع، "محبت امیر المؤمنین (علیه السلام)" است و این موضوع است که ملاک همه ارزیابیها خواهد بود. این چنین می فهمم سخن پیامبر اعظم (صلی الله علیه وآله) را که فرمود: "عنوان صحيفة المؤمن حب علي بن أبي طالب"[2] و اين که علی میزان اعمال است و تقسیم کنندۀ بهشت و دوزخ است. یعنی ملاک و میزان و شاخص اوست. 

اگر این مطلب درست باشد که گویا هست، در قیامت که روز نقد اعمال انسانها خواهد بود، تنها خوبی کار و عمل، برای پذیرش آن کافی نخواهد بود، بلکه خدا از ما خواهد پرسید که این کار خوبت، چه ربطی به محبت امیر المؤمنین دارد، و محبت علی (علیه السلام) در کجای این عمل دیده می شود...

... جای توضیح و مثالهای فراوانی خالی است، اما بگذریم...

این هم روایت دیگری که شاید بتوان این ادعای زیبا و عجیب را با آن به کرسی نشاند که باز سخن رسول خدا (صلی الله علیه وآله) است که فرمود: قسم به کسی که مرا به حق فرستاد، خداوند هیچ کار خوبی (حسنه ای) را از بنده ای نمی پذیرد، مگر این که از محبت علی (علیه السلام) بپرسد؛ "والذي بعثني بالحق نبيا لا يقبل الله من عبد حسنة حتى يسأله عن حب علي بن أبي طالب"[3]


[1] اسراء، 14

[2]القندوزي: ينابيع المودة ص 125 

[3] أمالي الطوسي: 106، ح 161