204ـ خدا را در کف اینستاگرام هم میشود دید!
خدا را چندان نمیشود در درسهای اصول عقائد شناخت. گیرم اگر بشود وجود و صفاتش را آنجا اثبات کرد، آنجا نه میشود حسش کرد و نه میشود دید. خدا را همین جا در لابهلای حوادث زندگی و وسط کوچه پس کوچههای همین شهر میشود دید. اساسا خدا ما را اینجا در این دنیا گذاشته و چند صباحی عمر به ما داده تا پیدایش کنیم. خدا لای کتابها نیست؛ مگر آن کتابهایی که زندگی را حکایت کنند. خدا همین جاست.
کلاس عقائد نمیخواهد؛ کافی است چشم باز کنی و ببینی اوضاع را. مثال یکی دوتا که نیست، ولی یکی از گلدرشتهایش این روزها جلوی چشم ماست. فکر کن یک عزیزی یک عمر مخفیانه و مخلصانه و بیسر وصدا کار کرد و هیچ کس او را نشناخت. سالهای آخر هم که شناخته شد، هر جا برای سخنرانی دعوتش میکردند، معمولا نمیرفت. یادداشت و کتاب و مقاله هم هیچ نمینوشت، یا اگر مینوشت منتشر نمیکرد. صفحه و سایت و کانال و رسانه هم هیچ نداشت. اصلا تزش این بود که: "باید به این بلوغ برسیم که نباید دیده شویم" انصافا استتارگر حرفهای هم بود. بعد از شهادتش هم هیچ جا نمیشود اسم و عکس و هشتگش را منتشر کرد، از بس از نامش میترسند؛ ولی بیا و ببین چه خبر است! هر جا را که باز میکنی نام و یاد حاجی است. بیش از 400 عنوان کتاب تا حالا دربارهاش چاپ شده؛ عجیب نیست؟! این اوضاع حکایت از چه دارد؟! لابد این عالم خدایی دارد که چرخش اینجور میچرخد، و لابد این خدا خیلی همهکاره و همهفنحریف است که اوضاع این طور پیش میرود. و لابد این خدا خیلی از تیپ حاجی خوشش میآید که این طور برایش سنگ تمام میگذارد. و لابد این خدا خیلی بر اوضاع مسلط است که روی امپرواطورهای رسانهای دنیا را این طور کم کرده. لابد معامله با این خدا خیلی به نفع انسان تمام میشود.
خدا را در درسهای دینی اگر ندیدی، همین جا در کف اینستاگرام هم میشود دید. مخصوصا این روزها. درس خداشناسی آنقدرها هم نظری نیست؛ کارگاهی است بیشتر.