چشم خدا

دست نوشته های دینی و سیاسی و اجتماعی من

دست نوشته های دینی و سیاسی و اجتماعی من

چشم خدا

گفت می خواهم بدانم کیستی
گفتمش آقای من سید علی است

بایگانی
آخرین نظرات
  • ۲۴ ارديبهشت ۰۲، ۱۸:۴۴ - اندیشکده اریحا
    طیب الله

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مادر» ثبت شده است

134ـ جعبۀ ابزار زن

زن می تواند، مهندس ماهری باشد، یا کارگردان کاربلدی باشد، یا سخنران قهاری باشد، و حتی تکنسین چیره دست، و یا ورزشکار نام آوری باشد. اساسا کمتر کاری در جامعه وجود دارد که زنان از پسش بر نیایند. الحق و الانصاف فروشندگان خوبی هستند و بازاریابانی بهتر؛ منشیانی صادق و دلسوز و کارمندانی منظم و دقیق. زن همۀ این نقشها را می تواند در جامعه ایفا کند، چه این که اکنون در همۀ رشته های دانشگاهی حاضر و موفق است.

اما اگر زنی بخواهد نقشی عمیقتر و جدیتر و صد البته ماندگارتر در جامعه داشته باشد، باید فرزندی بزرگ تربیت کند که آن فرزند در جامعه کارستان کند و تأثیری عمیق در جامعه به جا بگذارد. آری زن می تواند در جامعه نقشهای پیش دستی و متوسط ایفا کند، اما نقش بزرگترش غیر مستقیم است.

فرزند و شوهرِ زن، ابزار کار اوست. او بدون ابزار، همچون کسی خواهد بود که با دستهای خود بخواهد با چوب و سنگ و آهن چیزی بسازد. ممکن است وسیله­­ ای هم بسازد، یا چند قطعه ای را روی هم سوار کند، اما هیچ گاه حاصل کار او به زیبایی و کارایی اثر یک نجار یا آهنگرِ ابزار به دست نخواهد بود.

خانمی که وقت خود را در خانه صرف آدم داری و آدم سازی می­کند، نقشی به مراتب عمیقتر و جدیتر و ماندگارتر در جامعه دارد، تا خانمی که در بازار و کارخانه و فرودگاه و اداره و معدن و شهر بازی و جاهای دیگر مشغول کار است.

امروز هیچ خانمی به اندازه مادر امام خمینی (ره) در جهان اسلام نقش ایفا نمی کند؛ خانمی که بر گردن همۀ مسلمانان جهان حقی بزرگ دارد، اگر چه بیشتر مردم نامش را نمی دانند و محل قبرش را نمی شناسند. خداوند برای زن نقشی چنین سنگین و عمیق و البته پنهان طراحی کرده است، که اگر بخواهد به نقشهای سطح پایین جامعه بسنده کند، از آن نقش بزرگ و عمیق و ماندگار، باز خواهد ماند. 


باز نشر شده در 598 

62ـ مادر دعا کن ببرم

کمتر می­ توان انسان موفقی را گیر بیاوریم و از علت توفیقش سؤال کنیم، و او اشاره ­ای به نقش مادرش نکند. مادر اعجوبۀ خلقت و راز سر به مهر آفرینش است. مادر یعنی کسی که از خبرِ قبولی فرزندش در دانشگاه، بیش از قبولی خودش خوشحال می ­شود. مادر کسی است که سلامتیِ فرزندانش از سلامتی خودش برایش مهم­تر است. مادر تنها کسی است که برای دعا برای فرزندش، به اندازۀ دعا برای خودش و بلکه بیشتر مایه می ­گذارد. مادر همیشه حواسش از خودش پرت است و بیشتر به فکر بچه هاست...

اگر چه موضوع یادداشتم دربارۀ مادر نیست، اما دلم نمی ­آید از توصیف و ستایش مادر دست بکشم. همه مادر را با مهربانی می ­شناسند، وصد البته که بین مهربانی مادر و مهربانی دیگران تومانی نه قران فرق است. مادر خودش را با فرزندش مقایسه نمی ­کند. از این که فرزندش زیباتر از او صحبت می­ کند ناراحت نمی ­شود. مادر بدش نمی ­آید فرزندش از او باسوادتر باشد. مادر از خوردن دست­پخت دخترش که از او ماهرتر شده است، لذت می­ برد. مادر مهربان است، آن هم از نوع خودش..

ما جوان­ها روش قشنگی را بلدیم؛ هنگامی که قرار است امتحانی بدهیم یا مصاحبۀ استخدام یا مسابقه­ ای داشته باشیم، یک جوری به مادرمان می ­سپاریم که برایمان دعا کند. آن­هایی هم که مادرشان به رحمت خدا رفته است، سرِ خاک مادرشان می­ روند و بعد از خواندن فاتحه و کمی قرآن به مادرشان می­ گویند: مادر دعایم کن.

ما هر روز از صبح تا شب کار مهم داریم و در حال امتحانیم. اساسا این دنیا سالن امتحانات است، ولی در این میان، روزی پنج بار مسابقۀ کشتی داریم؛ مسابقه­ هایی که اگر چه خیلی تکراری­ست، اما برد و باخت هر کدامشان در سرنوشت ما خیلی اثر دارد.

نماز، مسابقۀ کشتی با شیطان است و سجادۀ نماز، تشک آن. شروع مسابقه با سوت اذان شروع می شود، و تو اگر چه فرصت داری که دیرتر وارد تشک شوی، اما هر چه زودتر بروی موفقتر خواهی بود. در این مسابقه تو با دو نفر سر و کار داری؛ خدا و شیطان. تو باید در برابر خدا خاک شوی، و تمام تلاش شیطان این است که نگذارد این صحنۀ زیبا و نازنین اتفاق بیافتد. خاک شدن و به خاک افتادن در برابر خدا، مهم­ترین کاری است که در این مسابقه باید انجام داد و هر چه مدت این صحنۀ قشنگ بیشتر شد، بهتر است. و چه حرصی می­خورد شیطان از این کار! و چه برنامه ­هایی که برای به هم زدن صحنۀ به خاک افتادنت در برابر خدا نمی کشد؟!

مسابقۀ مهم و سرنوشت­ساز زندگی­مان نماز است و باور کن که دعای خیر مادرمان معجزه می ­کند. باور کن که او از التماس دعای مکرر و روزانۀ ما خسته نمی ­شود. مادری که من می­شناسم هر بار که از او طلب دعای خیر کنیم، گویی بار اول است که از ما التماس دعا می ­شنود. مادری که من می­شناسم نمی­تواند نسبت به نتیجه ­های مسابقه­ هایمان بی­ تفاوت باشد و نتیجۀ تک­تک این هزاران مسابقه برایش مهم است. پس ما اگر قبل از نماز به او التماس دعا گفتیم، در واقع موضوعی را با او درمیان گذاشته ­ایم که بیش از این که برای ما مهم باشد، برای او مهم است. مادری که من می شناسم در هنگام مسابقه هم نگران ماست، حتی اگر ما بی­خیال باشیم...

خوش به حال کسانی که رابطۀ خوبی با مادرشان دارند و قبل از هر نمازی آرام زیر لب می گویند: السلام علیك یا فاطمة الزهراء، مادر دعا کن ببرم....