چشم خدا

دست نوشته های دینی و سیاسی و اجتماعی من

دست نوشته های دینی و سیاسی و اجتماعی من

چشم خدا

گفت می خواهم بدانم کیستی
گفتمش آقای من سید علی است

بایگانی
آخرین نظرات
  • ۲۴ ارديبهشت ۰۲، ۱۸:۴۴ - اندیشکده اریحا
    طیب الله

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سبک زندگی» ثبت شده است

139ـ لباسها را با لبخند پاره کنید

این روزها که برای فرزندانمان لباس و کفش نو می خریم، چه لزومی دارد که به آنها تأکید کنیم مواظب کفش و لباسشان باشند تا پاره نشود؟! آنها که بیشتر از ما ذوق زده وسایل جدیدشان هستند و حتما بیشتر از ما دلبسته لباسهایشانند تا کثیف و پاره نشود، پس تأکیدات زیادی و روی اعصابشان راه رفتنِ ما چه نقشی جز هیچ در حفظ بیشتر این وسایل می تواند داشته باشد؟ در تربیت و یادگیری سبک زندگی چه نقشی دارد، جز هیچ؟ اتفاقا بدآموزی هم دارد. 

با این تذکرهای الکی که یک روز هم به عمر لباس و کفش بچه هایمان اضافه نمی کند، فقط پاره شدن و خراب شدن لباس و کفش را غیر طبیعی نشان داده ایم و بچه هایمان را به خرت و پرت زندگی که هر کدام عمر کوتاهی دارد، دلبسته تر کرده ایم. خب چه کاری است آخر؟ 

به جای آن می توانیم به فرزندمان بگوییم: «این کفش و لباس مبارکت باشد، تا روزی که پاره می شود، چند روزی از آن استفاده کن.»! حتی می توانیم بپرسیم: «راستی پسرم یا دخترم به نظرت این کفش کی پاره می شود؟ کی لباست از زنگ و رو می افتد؟ کی از این لباس خسته خواهی شد و دیگر به آن نگاه نخواهی کرد؟»

شاید مقاومت کند و بگوید: «نخیر؛ من تا همیشه از این لباس و کفش و اسباب بازی ام، نگهداری می کنم و نمی گذارم خراب شود.» آن وقت بگویید: «دختر نازم، پسر عزیزم! هر آن چه در این دنیاست شکستنی و پاره شدنی و خورد شدنی است، من و تو هم روزی می شکنیم و داغون می شویم کفش و لباست که جای خود دارد.» 

روزی هم که کفش و لباسش پاره شد، به جای دعوا و تعجب و اظهار تأسف و مگر نگفتم های بیخود و نابجا و از آن بدتر کاراگاه بازی برای یافتن مقصر، می توانیم لبخندی بزنیم و بگوییم: دیدی گفتم؟!

130ـ شکرِ نعمت که هیچ، شکرِ مصیبت نیز بگزار

در عین حالی که از رنج فرار می کنیم و می کوشیم که رنجهای زندگیِ خود را به حد اقل برسانیم، که کارِ خوب و به جایی است، این را بدانیم که رنج برای رشد و بالندگی و شکوفایی ِاستعدادهایمان لازم است. برای استعدادهای معنوی مثل کشفِ رابطۀ خود با خدا و درکِ حس ِبندگی هم خیلی خیلی لازم است. 

دیگر این که هر کسی بسته به شخصیت و موقعیت و ظرفیت و استعدادهایش رنجِ خاصِ خود را می طلبد و با نوع و میزانِ رنجی خاص، رشد می کند. این که از میان رنجِ فقر و مشکلاتِ اجتماعی و بیماری و دیگر مشکلات، کدام یک به نفع ماست و از هر کدام چقدر و چگونه و کجا و کی باید نصیبمان شود، چیزی نیست که کسی بتواند تشخیص دهد یا تخصصش را در جایی کسب کند. این خدای مهربان ماست که به تناسبِ استعداد و ظرفیت و نیازِ هر کسی رنج او را معیّن می کند.

قبول دارم که به سختی می توان بین عملِ فرار از رنج، و احساس و باورِ پذیرش حکمتِ رنج، تفکیک کرد و هر کدام را سر جایش نشاند، اما شدنی است. 

اگر این را باور کنیم و با حسنِ ظن به خدا، تمام رنجهای زندگیمان را متناسب با روح و نیاز و استعدادمان بدانیم، خواهیم دید که جا دارد در پیِ هر رنجی، از خدا تشکر کنیم. و البته هیچ منافات ندارد که پس از تشکر یا قبل از آن، دعا کنیم که خدا این رنج را از پیش رویمان بردارد.

129ـ میلیاردری با روزی کم

تفکر در امر خدا می تواند سرگرمی خوبی برای انسان مؤمن باشد که دوست دارد سر از کار خدا دربیاورد؛ از بس که خدا پیچیده کار می کند و رفتارهایش اسرارآمیز است. 

مثلا اگر خدا بخواهد رزق و روزی کسی را کم کند، شاید یکی از راههایش این باشد که میلیاردرش می کند؛ آنقدر که پولهایش همۀ ذهن و حواسش را به خود مشغول کند! و دیگر و وقت نکند به خانه و خانواده اش برسد! و وقت نکند با خانواده به مسافرت و گردش و تفریح و زیارت برود! و وقت نکند به فک و فامیل و دوستان و آشنایان سر بزند! و باقی عمرش را در فضای کار و انباری بازار بگذراند، و اعصابش را صبح تا شب با سر و کله زدن با طلبکار و بدهکار خورد کند! و یکی دو سال به همین منوال به زندگی بی روح و خشک ادامه دهد تا دچار بیماری های گوناگون شود و از بیشتر غذاهای خوشمزه و دلچسب محروم گردد! 

با این وصف، قطعا بسیاری از آنهایی که از دور، صدایِ دهلِ زندگیِ این میلیاردر را خوش می بینند و در حسرتِ مال و منالش آهِ حسرت می کشند، رزقشان از او بیشتر است و بیش از او از لذتهای این دنیا حظ برده اند.