چشم خدا

دست نوشته های دینی و سیاسی و اجتماعی من

دست نوشته های دینی و سیاسی و اجتماعی من

چشم خدا

گفت می خواهم بدانم کیستی
گفتمش آقای من سید علی است

بایگانی
آخرین نظرات
  • ۲۴ ارديبهشت ۰۲، ۱۸:۴۴ - اندیشکده اریحا
    طیب الله

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «استغفار» ثبت شده است

111ـ زیارت امام رضا، کلاس محاسبه نفس

اللهم صل على علی بن موسى الرضا المرتضى الإمام التقی النقی وحجتک على من فوق الأرض ومن تحت الثرى الصدیق الشهید صلاة کثیرة تامة زاکیة، متواصلة، متواترة، مترادفة کأفضل ما صلیت على أحد من أولیائک.

زیارت امام رضا ـ علیه السلام ـ کلی سیر و سلوک است، برای ما. خدا را شکر که یک قلم از سبد خرج و مخارج سالیانه ما همین زیارت امام رضاست. برکت داده است به یک سال کار و تلاش اقتصادیمان. دست و بالمان هم که تنگ میشود، فقط برای آب و نان و اجاره خانه غصه دار نمیشویم، بلکه از این هم دلمان می گیرد که حیف، امسال زیارت حرم امام رضا قسمتمان نشد. و خدا را شکر که زیارت امام رضا سهمی دارد از آرزوها و خیالات هر ساله ما، خدا را شکر واقعا. 

وقتی به مشهد میرسیم و به زیارت میرویم، دلمان بعد از مدتها طعم نور و معنویت را میچشد. چنان زبان میگیریم و با امام رضا گفتگو میکنیم و اشک میریزیم که برای خود ما هم مایهی تعجب است که آخر این همه نور و ایمان و معرفت کجا بود که ما خبر نداشتیم؟! و با خود می گوییم یعنی واقعا ما این قدر آدم حسابی بودیم و نمیدانستیم؟! تازه میفهمیم چقدر امام رضا را دوست داشتیم وچقدر دلمان برایش تنگ شده بود. معمولا هر حاجتی داشته باشیم در آن دقایق اول زیارت از یادمان میرود. آنگاه بعد از یکی دو ساعت زیارت باحال و جوندار به محل اسکانمان برمیگردیم. و در مسیر برگشت احساس شادی و غرور میکنیم که خوش به حالمان عجب زیارتی کردیم ها...

خیلی وقتها زیارت بعدی بیحال میشود؛ روبروی ضریح امام رضا میایستیم و برّ و برّ به آن نگاه میکنیم. هر کاری میکنیم که توجهمان به زیارت جلب شود، نمیشود که نمی شود. خود امام رضا حالیمان میکند که این بیحالی به خاطر جوگیر شدن زیادی است. وقتی به خاطر دو قطره اشک عجب بگیرد آدم را، همان به که کمی سرش بی کلاه بماند... حالیمان می شود که آن همه اشک و حال خوش معنوی از لطف امام رضای رؤوف و مهربان ما بود، نه ایمان و تقوا و معرفتمان، که این حالهای خوش به گروه خونی ما نمی خورد... آنگاه دلمان تنظیم باد می شود و کمی از غرور و عجبمان کم می شود و به غلط کردن می افتیم. و امام رضای مهربان هم، خوب تحویل می گیرد. از آن به بعد حواسمان جمع می شود که هیچ اتفاق خوبی را به خود نگیریم و فکر و خیالات باطل به دل راه ندهیم. 

بعد از زیارت و در هنگام خروج از حرم، دلمان را حسابی زیر نظر می گیریم که فکر و خیالات الکی به سراغش نیایند و خیال نکند خبری شده است. در این مراقبت سختگیرانه ذکر "استغفر الله " می گیریم که خدایا ببخش این زیارت بی در و پیکر و پر نقص مرا که مانور بی معرفتی و بیماری ام بوده است، و همزمان با استغفار، شش دانگ خواسمان را به نقاط ضعف زیارت می بریم نه نقاط قوتش. به این می گویند تعقیبات مؤدبانه بعد از زیارت.

مشهد امام رضا، بازار و پاساژ و بوستانهای سیاحتی کم ندارد، و معمولا بدمان نمی آید به آنجاها هم سری بزنیم، و معمولا می زنیم. 

بعد از خرید و تفریح و سیاحت، باز زیارتمان یخ و بی مزه است معمولا. انگار امام رضا اجازه گفتگو نمی دهد و فضا را آماده نمی بیند، گیری در کار است، اما چیست، نمی دانیم.

باز زیارتنامه را می بندیم و روبروی ضریح با کمک و مدد امام رضا به فکر فرو می رویم، و پس از چند لحظه صحنه های گناه و خاک بر سریِ آن روز که چاشنی خرید و تفریحمان شده بودند، یک به یک از روبروی ما رژه می روند، و بالأخره متوجه می شویم که گیر کجاست و امام رضا از چه ناراحت است. همان دم حس شرمندگی تلخی به ما دست خواهد داد و از امام رضا معذرت می خواهیم. بعدش دلمان می شکند و همان جا احساس می کنیم که دیگر امام رضا با لبخند به ما نگاه می کند. تعجب می کنیم که امام رضا چقدر زود می بخشد و راضی می شود.

در حال برگشت، ذکر استغفار می گیریم و نگاهمان را به پایین می دوزیم که مبادا چشم هرزچران ما کار دستمان دهد و توفیق گفتگوی زیبا با امام رضا (علیه السلام) را از کفمان برباید. و همین طور آن چند روز ادامه پیدا می کند...

خوش به حال کسانی که همیشه اینجور فعال، به زیارت می روند و با امام رضا به گفتگو می نشینند، و خوشتر آن بندگان صالحی که نمازهای روزانه شان نیز دقیقا به همین سبک ادا می شود و کوچکترین اخم خدا را در نمازشان حس می کنند و تا آن را به لبخند تبدیل نکنند، دست از نماز برنمی دارند و خدایشان را رها نمی کنند. خوش به حالشان.


بازنشر شده در: عماریون، بولتن نیوز

25ـ کاش نماز خواندنمان مثل روضه رفتنمان بود

بعضی از شیعیان که انس کم­تری با اهل بیت  (علیهم السلام)  دارند، مجالس روضه­ای می­گیرند خیلی رسمی، که بیشتر شبیه گردهم­آیی و همایش است تا روضه! مثلا در سالن شیک و باکلاسی همه­ی شرکت کنندگان را روی مبل می­نشانند و آقایان هم خیلی باکلاس پا روی پا می­اندازند و در حالی که در یک دست سیگار و در آن یکی استکان چای یا فنجان قهوه­ای گرفته­اند، به سخنران گوش فرا می­دهند؛ یعنی همان نگاه می­کنند. خود سخنران هم وصله­ی نچسبی نیست و با مجلس جور است، چون بی­حالی و بی­مزگی صحبت­ها و روضه­هایش نیز در اوج است و مثال­زدنی... در چنین روضه­هایی که خوشبختانه تعداد آنها زیاد نیست، یا در شرایط خاصی مانند مجالس ختم گاهی دیده می­شوند، همه چیز مانند سیگار کشیدن و چایی خوردن و با بغل­دستی حرف زدن و جواب تلفن همراه دادن و رفت و آمد کردن و خندیدن و میوه خوردن و روبوسی کردن طبیعی است و تنها چیزی که اگر اتفاق بیافتد، اصلا طبیعی نیست و نظر همه را جلب می کند، این است که کسی در اثر روضه­ی کلیشه­ای و سرد سخنران با صدا گریه کند!

فرض کنید کسی، از همان دوران کودکی تا بزرگ­سالی­اش فقط در چنین مجالسی حضور داشته و مجلس دیگری ندیده است. روشن است که چه بلایی سر این آدم خواهد آمد. مهم­ترین مصیبت و بلایی که سر این بیچاره خواهد آمد، این است که نگاه او به مجلس روضه نگاهی نادرست و کاملا غلط خواهد بود، و هیچ توقع و انتظاری از این مجالس نخواهد داشت. او نخواهد فهمید که مجلس روضه­ی ابا عبد الله الحسین  (علیه السلام)  اتفاقا کلی هم باحال است و های های می­شود در آن گریه کرد و اشک ریخت و سبک شد... او درک نخواهد کرد که مجلس روضه­ی امام حسین  (علیه السلام)  حسابی می­تواند به انسان نشاط بدهد و خیلی شورانگیز است... از آن بدتر این که برای این آدم خیلی طبیعی خواهد بود که یک دهه محرم بگذرد و یک اشک برای امام نریزد! چون همه­ی دور و بری­های این شازده این طورند...

من فکر می­کنم که دقیقا همان بلایی که بر سر آن آدم بیچاره آمده است و او را از نعمت­های سرشار روضه­ی امام حسین  (علیه السلام)  محروم کرده است، بر سر ما آمده است و نعمت نماز را از ما گرفته است.

از بس که تقریبا همه­ی نمازخوان­ها نماز سردی می­خوانند و اگر باحال می­خوانند، کم­تر کسی می­فهمد، ما خیال کردیم که اساسا نماز، یک کار نامفهومی است که هیچ حالی ندارد. به همین علت است که از نماز توقعی نداریم و اگر نماز بی­حالی خواندیم، به خود برنمی­گردیم و از علت این رابطه­ی سردی که با خدا داشتیم پرس­وجو نمی­کنیم.

این فرهنگ در ما جا افتاده است که گریه برای حسین و اشک ریختن به یاد او، هم بسیار طبیعی است و هم گریه نکردن و نشکستن دل در ذکر مصائب حسین  (علیه السلام)  نوعی بی­توفیقی است که انسان باید آن را با ظاهری غم­انگیز جبران کند و برای رفع این قساوتِ دل، کاری بکند. اما چنین فرهنگی جا نیافتاده است که گریه در نماز هم خیلی طبیعی است و دست کم هر از گاهی باید برای نمازگزار پیش بیاید، چرا که نماز سخن گفتن با خداست که کار بسیار قشنگ و زیبایی است. اگر چنین فرهنگی بود، نمازگزاران این حالات خوش در نماز را انتظار می­کشیدند و اگر محروم می­شدند، دل به نماز دیگر خوش می­کردند و با استغفار، قلب خود را برای چشیدن شیرینی­های نماز بعدی آماده می­ساختند.

20ـ خدایا تمام نمازهایم را از صفحه اعمالم پاک بفرما

وقتی گناهی از ما سر می زند، یک استغفار به خدا بدهکار می شویم. و هر چه قدر که انسان از گناه کردن، بیتشر احساس شرم کند و خود را در اثر آن گناه پستتر ببیند، احساس نیاز بیشتری به استغفار پیدا خواهد کرد و از سوی دیگر خیلی راحتتر و با اخلاص بیشتر نزد خدا خواهد رفت و از او معذرت خواهد خواست. اساسا گناه به انسان خوب و سالم نمیاد و تا این انسان مرتکب گناه شد، آرام و قرارش را از دست خواهد داد و تا آن را از صفحه دلش پاک نکند، آرام نخواهد گرفت.

ذکر استغفار و احساس تقصیر در برابر خداوند متعال احساس قشنگی است، و باید همواره در برابر خداوند متعال چنین احساسی داشت؛ یعنی همیشه باید کارهایی در ذهن داشته باشیم که از آنها پیش خدا معذرت بخواهیم. اما راه حفظ این حالت و احساس گناه، گناه کردن نیست. اتفاقا یکی از خاکهایی که گناه بر سر ما می ریزد، این است که حالت استغفار را از انسان می گیرد. برای این حفظ این احساس باید کار دیگری کرد و چاره دیگری اندیشید. 

یکی از راه حلهایی که به نظر خوب می رسد، این است که دامنه استغفارمان را وسعت بدهیم. برای این کار بیاییم باز به نمازمان نگاهی بیاندازیم... آیا این نمازهایی که به جا می آوریم، همان است که خداوند از ما خواسته است؟ اگر نماز شما هم مثل نماز من باشد، باید جوابتان منفی باشد. اگر موافقید که نمازتان نماز نیست، به این نتیجه خواهید رسید که نه تنها بعد از هر گناه، بلکه بعد از هر نماز هم ما یک استغفار به خدا بدهکار خواهید شد.

در روز قیامت به ما اجازه نخواهند داد که از خدا معذرت بخواهیم. بیاییم در همین دنیا که چنین فرصتی داریم عادت کنیم که بعد از هر نماز به خدا بگوییم: خدایا غلط کردم که چنین نمازی خواندم.

با این روش می توانیم در نامه اعمالمان در کنار همه نمازهای بیخودمان یک استغفار ثبت کنیم.