چشم خدا

دست نوشته های دینی و سیاسی و اجتماعی من

دست نوشته های دینی و سیاسی و اجتماعی من

چشم خدا

گفت می خواهم بدانم کیستی
گفتمش آقای من سید علی است

بایگانی
آخرین نظرات
  • ۲۴ ارديبهشت ۰۲، ۱۸:۴۴ - اندیشکده اریحا
    طیب الله

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اربعین» ثبت شده است

229ـ عجب سلیقه‌ای دارد حسین!

در سال‌های گذشته، شاید هر بار که می‌خواستم به #زیارت_اربعین بروم تا لحظه‌ی آخر، یک گیر و گوری در کارم بود که معلوم نبود آخرش می‌شود یا خیر؛ یا مشکل مالی بود، یا گیر قانونی بود، یا مرز را بسته بودند، یا برنامه‌هایم در آن گیر و دار به هم پیچ خورده بود. خلاصه هر بار، اوضاع جوری بود که هر کس می‌پرسید امسال چه کاره‌ای، می‎گفتم: اگر به دلم باشد، خیلی دوست دارم بروم، دعا کنید جور شود... و غالبا جور می‌شد.

غلط نکنم این طراحی خود امام حسین(ع) باشد که می‌خواهد زائرانش چند روزی در تب و تاب زیارت باشند و نذر و دعا کنند و تا لحظه‌ی آخر مطمئن نباشند که چه می‌شود. انگار خود حسین(ع) دوست دارد، وقتی از مرز رد می‌شویم با ذوق و شوق استوری کنیم و به خانواده خبر بدهیم که بالأخره رد شدیم؛ بعد به رفیقمان زنگ بزنیم و بگوییم: تا گنبدِ حسین و عباسش را نبینم باورم نمی‌شود؛ باز دعا کنید برسیم! لابد این از خوش‌ذوقی و باسلیقگی خود حسین(ع) است که حتی اگر هر سال ما را دعوت کند، در هر سالش باید سناریویی غافل‌گیرانه طراحی کند؛ یعنی قشنگ جان‌به‌لبمان کند و آخرِ سر بکشدمان سمت خودش. این اخلاقِ عاشق‌کش حسین‌جانِ ماست که از بین دو رفیق، اسباب سفر یکی را فقط جور می‌کند، تا آن دیگری با حسرت و اشک و گریه رفیقش را در بغل بگیرد و بدرقه‌اش کند، آن وقت چند روز دیگر، وسط آن شلوغی هر دو را در بین الحرمین به تور هم‌دیگر بیاندازد. عجب ذوق و سلیقه‌ای دارد حسین!

168- یک سؤال بیخود!

از بس عادت کردیم همیشه از زائر این سؤال بیخود را بپرسیم؛ "دستت به ضریح رسید؟ توانستی ضریح را ببوسی؟" رفته رفته خیلیها هدف اول و آخر زیارت را در همین دیدند که جواب آبرومندی برای این سؤال داشته باشند! می روند خودشان را به هر زوری که شده به ضریح می رسانند تا اگر کسی از آنها پرسید، که صد البته خواهد پرسید، با افتخار بگویند: بله دستم رسید و بوسیدم ضریح را. کاش این سؤال بیخود باب نمی شد، و خیلیها را به اشتباه نمی انداخت که: هر زورش بیش اجرش بیشتر! هر که قدّش بیش قربش بيشتر! گرفتن ضریح و بوسیدن آن خوب است بدون شک، اصلا هم جالب نیست دور و بر ضریح خالی باشد، بحث فشار و آزار و اذیت زائر هم نیست که هر که آن وسط رفته، پیه له شدن را به خود مالیده و رفته! مسئله این است که قیمت زیارت، بسته به وصل شدن دست به ضریح نیست، به وصل شدن سیم دل به امام است. امامان ما کریمند و بزرگوار، دلشان نمی آید حال زائر را بگیرند و با حال گرفته راهیش کنند. اگر زائری هدف اول و آخرش گرفتن ضریح باشد و بس، دستش را می گیرند و به ضریح می چسبانند تا دلش نگیرد. اما اگر این زائر به حرم آمد تا با امام ارتباط بگیرد و سیم دلش وصل شود، باز نمی گذارند دلش بگیرد و ناکام برگردد. اگر کلاسش بالا رفت و خواست صدای امام را بشنود، با او حرف می زنند. و اگر به جایی رسید که تا امام را نبیند زیارت به دلش نمی چسبد و احساس می کند امام با او قهر کرده، خود را به او نشان می دهند. هر چه زائر بتواند با امام رابطهٔ عمیقتری بگیرد و دربارهٔ خواسته های ریشه ای تر و مهمتر و عالی تر با امام گفتگو کند، زیارت بهتری داشته است. دست کشیدن به ضریح و بوسیدنش هم آنقدرها هم که فکر می کنیم مهم نیست؛ شد شد نشد نشد. اگر ما بعد از زیارت از همدیگر سؤال می کردیم: "سیمت وصل شد؟" اوضاعمان خیلی بهتر بود. 

109ـ پیامبر اسلام دو معجزه بزرگ دارد

اگر غیر مسلمانی از من بپرسد که معجزه پیامبر شما چیست، به او خواهم گفت: پیامبر ما معجزه بزرگی دارد که قرآن است. و البته معجزه بودنش را هر کسی نمی فهمد، هر کسی بلاغتش را درک نمی کند، هر کسی شگفتیهای علمی اش را متوجه نمی شود، و هر کسی زیبایی های بی نظیر حکمتش را نمی تواند بشناسد. 
اما پیامبر ما معجزه دیگری دارد که این یکی دیگر برای هر کسی قابل درک و قابل فهم است، همه می توانند این اعجاز را بفهمند و باور کنند، این اعجاز را با رسانه ها نیز تا حدودی می توان گزارش کرد، فهم این معجزه نیاز به دانستن زبانی خاص یا فرهنگی خاص ندارد، و برای همه راحت قابل درک است. و این معجزه بزرگ و ساده و همه فهم، حسین است...
به او خواهم گفت: پیامبر ما نوه ای دارد به نام "حسین" که ویژگی های عجیب و منحصر به فردی دارد. این حسین ما جوری است که خیلی راحت می توان دوستش داشت و خیلی سخت می توان از او دل کند. هیچ کس در دنیا به اندازه حسین عاشق ندارد. خرج کردن برای حسین مثل آب خوردن است. تکراری ترین داستانی که عاشقان حسین شنیده اند، داستان مظلومیت حسین است، اما مثل آب خوردن پای قصه های تکراری مظلومیت حسین گریه می کنند و ناله سر می دهند. اساسا نام حسین خاصیتی دارد که در دیگر نامها نیست...
به او خواهم گفت: این روزها (ایام اربعین) سری به کربلا و مسیرهای منتهی به کربلا بزن و ببین چه خبر است. برو و معجزه پیامبر ما را تماشا کن. برو آنجا تا بفهمی که دهها سال فیلمهای عاشقانه هالیوودی سرکارت گذاشته بودند و یک هوس چند روزه را به عنوان "عشق" به تو قالب کرده بودند. عشق همین است که این روزها در کربلا می توان دید. برو نگاه کن پیرمردها و پیرزنها و کودکان شیعه را که در راه عشق حسین چه پر انرژی شده اند. برو نگاه کن خدّام زائران حسین را که در این مسیر چه با گذشت و بخشنده شده اند. برو نگاه کن که معجزه عشق حسین، خود چه معجزه ها که نمی کند.  
به او خواهم گفت: ناگفته نماند که اینهایی که در مسیر کربلا می بینی هیچ کدامشان حسین را ندیده اند، هیچ کدامشان صدای حسین را نشنیده اند، هیچ کدامشان با حسین هم صحبت و همسفره نشده اند. نزدیک هزار و چهار صد سال است که شهید شده است حسین، اما هر چه زمان می گذرد، عشق حسین تازه تر و آتشش در دلها شعله ورتر می شود. زمان همه چیز را کهنه می کند، اما آنگاه که به عشق حسین می رسد، این زمان است که باید زانو به زمین بزند و در برابر حسین کرنش کند...
نام حسین دل انسان را می لرزاند، چندان هم فرقی نمی کند که  حسین را بشناسد یا نشناسد. 
به او خواهم گفت: برو و ببین زائرای حسین چگونه با حسین وداع می کنند و از کربلا خارج می شوند. تماشا کن نگاه های پر حسرتشان را به گنبد طلائی حسین. برو لمس کن معجزه پیامبر ما، حسین را که هر که نزدیکش شود، دیگر نمی تواند از او دل بکند. معجزه ما این است، اگر شک و ریبی داری، شخصیتی مانند حسین به من معرفی کن، آنگاه من از اسلام و تشیّع دست خواهم کشید. 

و اگر مسلمان شد، هدیه مسلمانی اش این روضه است؛ اما خدا نکند کسی حسین را ببیند، خدا نکند کسی صدای حسین را بشنود، خدا نکند کسی لبخند حسین را ببیند، خدا نکند کسی صدای قرآن خواندن حسین را بشنود، خدا نکند کسی با حسین بزرگ شود، خدا نکند کسی یک عمر هر روز و شب حسین را دیده باشد و با او انس گرفته باشد، و خدا نکند روزی مجبور شود از حسین جدا شود، خدا نکند مجبور شود برای همیشه با حسینش خداحافظی کند، خدا نکند در برابر دیده گانش حسینش را بکشند، خدا نکند در برابر چشمانش سر از بدن حسینش جدا کنند، این داستان خواهر حسین زینب است... امان از دل زینب...

بازنشر شده در: مشرق نیوز، بولتن نیوز، خبرگزاری دانشجو، فرهنگ نیوز، هراز نیوز، تبیان، حرف تو