209ـ خرس گندهی ترجیحا قرمز
بدترین ظلم و جفایی که میشود به عشق کرد، این است که نماد و جلوهای خرد و حقیر، بلکه به شدت بیربط برایش تعریف شود؛ خرس گندهی قرمز! مثل این میماند که برای روز معلم، نماد خرگوش را قرار بدهیم و به معلمها خرگوش اهدا کنیم. یا مثلا روز مادر، همه به مادرانشان گوسفند هدیه دهند، و روز پدر مثلا اسب آبی! یا مثلا عرف شود شب نیمهی شعبان همه ترقهبازی کنند، در روز 22 بهمن همه نارنجی بپوشند، در روز دانشآموز آببازی کنند، و در روز پرستار خاکبازی!
میبینید؟! همین که پای یک نماد مسخره و بیربط به میان میآید، آن مناسبت و پیامهایش همه به فنا میروند. دیگر هیچ حرف حسابی و عمیقی نمیشود زد. الگوها و رفتارها و نگاهها، همه به تبع این نماد بیربط و کلاس پایین، خراب میشوند.
اگر برای عشق و محبت، هیچ روز و نماد و الگویی نباشد، بسی بهتر است از این که یک نماد و الگوی کلاس پایین و بیربط داشته باشد. اساسا از شکل و شمایل نماد عشق و محبت در فرهنگ غرب میشود حدس زد عشق، در آن ور آب چه جایگاهی دارد.
انسانها هر چه بزرگتر و کاملتر می شوند، ظرفیت داشتن عشق و محبت عمیقتر و طبعا لذتبخشتری پیدا می کنند. و قطعا با تجربه کردن محبتی عمیق، زندگی با نشاط تر و شیرینتری خواهند داشت.
محبتی که نمادش قلب و خرس باشد و با این کادوهای بچه گانه نشان داده می شود، محبت انسانهای کوچک است که نمی تواند خیلی عمیق و دلچسب و لذتبخش باشد. جدای از این که خیلی وقتها ماندگار هم نیست و با کمتر اختلاف و دعوایی تار و پودش از هم می پاشد. فرهنگی که از زاویهی بچهگانهی #ولنتاین به عشق و محبت نگاه می کند، ارمغانی جز #گودبای_پارتی برای خانوادهها نداشته است!
تصویر پدری که چند کیلو سیبزمینی و پیاز و میوه در دستانش دارد و برای زن و بچهاش میبرد، بسیار عاشقانهتر از تصویر جوانی است که خرس گندهای بر سقف ماشینش سوار کرده و برای عشقش میبرد. عشق مفهوم عمیق و سنگینی است؛ سبکش نکنیم.