32ـ قیمت ولایت مقطوع است
أسعد الله أیامکم
الحمد لله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة علی أمیر المؤمنین وأولاده المعصومین علیهم السلام
یکی از دلمشغولی ها و تفکراتی که همواره باید انسان مؤمن را به خود مشغول کند، این است که خود را در حوادث و امتحانهای سخت و سرنوشت ساز تاریخ تصور کند و آنگاه از خود بپرسد که اگر او در آنجا بود، کدام وری بود.
ماجرای کشتی نوح، ناقه صالح، عرف شکنیها و بتشکنی های ابراهیم، فراز و فرودهای ماجرای قوم بنی اسرائیل و پیامبرانشان، جریان حضرت طالوت و دستور نخوردن آب به سربازانش، ایمان آوردن سحره موسی و حوادث سخت و سرنوشت سازی که در تاریخ اسلام پیش آمده اند، همگی صفحاتی از تاریخ هستند که بدون تأمل و این پرسش مهم نباید ورقشان زد و به صفحه دیگر رفت؛ این که براستی اگر من در آن زمان بودم، چه میکردم و کدام وری بودم؟
حادثه غدیر نیز یکی از همین حوادث است. تبریک گفتن و شیرینی و شربت خوردن و عیدی گرفتن و دادن و آزین بستن و چراغانی کردن و نوار مداحی گذاشتن و مداحی کردن و خلاصه جشن و شور و شادی راه انداختن خوب، بلکه ضروری است، اما در این شلوغی زیبای شهر، باید این خلوت را در دل فراهم کرد که براستی اگر من در حجة الوداع پیامبر بودم و واقعه غدیر را می دیدم، چه می کردم و در روزی که همه به امیر المؤمنین پشت می کنند، چه موضعی می داشتم؟ آیا معرفی علی به عنوان جانشین پیامبر برای دل من هم ناگوار و سخت می بود یا خیر...؟
و از سؤال مهمتر، شیوه پاسخ دادن به این سؤال است. شاید بعضیها این سؤال را از خود می پرسند اما همین که به دل خود مراجعه می کنند و محبت امیر المؤمنین (علیه السلام) را در آن می یابند، نفس راحتی می کشند و خود را در صف سلمان و ابوذر و دو سه نفر دیگر می گذارند. ان شاء الله که باشند، اما شیوه پاسخ به این سؤال، این نیست.
باید بررسی کرد و دید که آن عده اندک انگشت شماری که با علی ماندند و پیام غدیر را به جان پذیرفتند، چه ویژگیهایی داشتند و از چه خوبی هایی برخوردار بودند. باید دید که سختیهای پذیرش ولایت علی (علیه السلام) در چه بود و با کدام صفت میشد این سختی را بر دل هموار نمود. آیا اگر کسی تعصب عشائری و فامیلی داشت، و اتفاقا چند نفر از بستگان و آشنایانش به دست علی کشته شده بودند، می توانست به راحتی ولایت علی را بپذیرد؟ آیا اگر کسی نسبت به جوانان تکبر داشته باشد و جز از ریش سفید حرفی نشنود، در آن امتحان قبول میشد؟ اگر کسی همواره به خوبان حسادت می ورزید و تا انسان والا و خوبی میدید، به جای این که عاشقش شود، حاسدش می شود، میتوانست سرباز علی شود؟ اگر کسی دوست نداشته باشد، در برابرش از کس دیگری تعریف کنند و او را بر وی ترجیح دهند، می توانست با این همه تعریف پیامبر از علی کنار بیاید و کینه علی را به دل نگیرد؟ اگر کسی از حزب باد باشد و جز راه اکثریت جامعه، راه دیگری نپوید، در آن زمان می توانست با علی بماند؟
می بینید که ولایت چه گوهر نابی است و چه قیمت گرانی دارد؟ بهای ولایت، نفس و جان و مال و آبروی انسان است. باید همه اینها را داد تا ولایت گرفت. و به اندازه ای که از اینها میگذری ولایت میگیری. و خدا قیمت ولایت را هیچ گاه ارزان نمیکند. اگر میبینی عشق به علی امروز آسان است و از هر کسی بر می آید، بدان پس امروز، ولایت با حب علی آغاز میشود، اما تمام نمی شود. چون امروز حب علی آسان است و ولایت نباید اینقدر آسان باشد. ولایت در طول تاریخ با امتحان های سخت و دشوار همراه بوده است و زهی خیال باطل که کسی فکر کند، بدون آن امتحان ها بخواهد با ولایت محشور گردد و به بهشت رود. (أَمْ حَسِبْتُمْ أَن تَدْخُلُواْ الْجَنَّةَ وَلَمَّا یَأْتِکُم مَّثَلُ الَّذِینَ خَلَوْاْ مِن قَبْلِکُم مَّسَّتْهُمُ الْبَأْسَاء وَالضَّرَّاء وَزُلْزِلُواْ حَتَّى یَقُولَ الرَّسُولُ وَالَّذِینَ آمَنُواْ مَعَهُ مَتَى نَصْرُ اللّهِ أَلا إِنَّ نَصْرَ اللّهِ قَرِیبٌ) «آیا پنداشتید که داخل بهشت میشوید و حال آن که [حوادث و امتحانهای] کسانی که پیش از شما درگذشته است به شما نرسیده است؟ به آنان سختی و زیانی رسید و چنان تکانده شدند که حتی پیامبر و کسانی که با او ایمان آورده بودند، میگفتند: پس یاری خدا کی خواهد آمد؟ آگاه باشید که یاری خدا نزدیک است؟»
فعلا این موضوع سربه مهر و باز نشده بماند، تا اگر عمر و توفیقی بود، در وقت دیگری بازش کنیم.