ما انسانها که از نعمت عقل برخوردار هستیم، معمولا در مسائل نظری و به هنگام تصمیمگیری به سراغ عقل میرویم و از آن برای حل مشکلات و انجام کارهای فنی و تصمیمگیری بین دو راهیهای زندگی بهره میگیریم. بیشتر چنین به نظر میرسد که در کارهای طبیعی و بینیاز به فکر، عقل کارایی ندارد و بود و نبود عقل در این گونه کارها تأثیرگذار نیست.
اما این دیدگاه درست نیست. من معتقدم که گسترهی تأثیر عقل بر کارهای انسان بیش از کارهای فنی و اندیشههای نظری او است. برای ثابت شدن این مدعا کافی است که رفتار یک بیمار روانی را با رفتار خودتان مقایسه کنید. خواهید دید که یک بیمار روانی حتی در راه رفتن و حرف زدن و خندیدن و گریهکردن هم با انسانهای دیگر فرق دارد. این حقیقت نشان میدهد که عقل و تعقل، بر روند حرکات سادهی ما چون راه رفتن و خندیدن هم تأثیر گذار است...
شاید تا کنون افکاری از این دست به ذهن شما خطور کرده است که شخصیتهایی که روزی از یاران نزدیک امام (قدس سره) بودهاند، تجربهی سالهای سال فعالیت سیاسی دارند، سابقهی طولانی مبارزه با رژیم شاه دارند و برخی از آنها به حد اجتهاد رسیده و حتی رسالهای نیز چاپ کردهاند، چطور میشود که به جایی میرسند که گفتار و نوشتار و کردارشان دربست در خدمت اسرائیل و امریکا میشود؟!
این چه سری است که بسیاری از ما جوانان و نوجوانان ناآگاه و بیتجربه در مسائل سیاسی، بسیاری از حقائق را بدون هیچ نیازی به تأمل و تفکر، به روشنی خورشید در برابر چشم خود میبینیم، اما دیدگان آنها از دیدن این حقائق نابیناست؟
در حوادث بعد از انتخابات، برخی از شیوخ و سادات اصلاحات، به نتیجهی انتخابات اعتراض داشتند و انگ تقلب به آن چسباندند. خیلی خوب؛ اما این ادعای تخیلی هر چقدر هم که زور داشته باشد، جز این که دولت آقای احمدینژاد را نامشروع بداند و شورای نگهبان را خائن بپندارد و قوهی قضائیه را غیر قاطع انگارد، کار دیگری از آن برنمیآید.
اما سؤال من اینجاست که چطور میشود یک مسلمان و شیعهای که دوران امام خمینی کبیر را درک کرده و ادعا میکند که پیرو اوست، تنها با همین دیدگاه و اشکال به جایی برسد که شعارهای روز قدس را تحریف کند و کاری کند که راهپیمایی روز قدسش خنده بر لبان مسئولین اسرائیل بکارد؟!
چطور میشود که یک سیاسی پیرو امام! تنها چند ماه پس از جنگ غزه، با تحلیلهای بسیار پیچیده و خردمندانهاش! به این نتیجه برسد که دیگر شعار «مرگ بر اسرائیل» و «مرگ بر امریکا» به صلاح نیست؟!
چطور میشود که یک دلسوز نظام و پیرو امام! تمام هم و دلمشغولی چندین هفتهی او، پیدا کردن مدرک و دلیلی برای تثبیت تهمت تجاوز به زندانیان جمهوری اسلامی باشد؟
راز همهی این سؤالهای واقعا سخت اینجاست که این آقایان، دیروز به ولایت امام، ایمان داشتند، اما امروز هیچ اثری از ایمانشان به ولایت مقام معظم رهبری (دام ظله) نیست. ایمان به رهبر واقعی، نقش همان عقل را برای انسان ایفا میکند.، که حتی ناخودآگاه در کارهای سادهی انسان نیز تأثیرگذار است. کسی که از نعمت ولایت بیبهره است، علامهی دهر هم که باشد، کارش به این جاها خواهد کشید. وگر نه صد سال هم که انسان اختلاف دیدگاه داشته باشد و سلیقهاش با گروه حاکم جور نیاید، به چنین نتیجههایی نخواهد رسید.