چشم خدا

دست نوشته های دینی و سیاسی و اجتماعی من

دست نوشته های دینی و سیاسی و اجتماعی من

چشم خدا

گفت می خواهم بدانم کیستی
گفتمش آقای من سید علی است

بایگانی
آخرین نظرات
  • ۲۴ ارديبهشت ۰۲، ۱۸:۴۴ - اندیشکده اریحا
    طیب الله

142ـ دعای توسل و کمیل میکس می کنیم:)

نوجوان بودم و پاتق من و رفقای آن روزهایم مسجد بود. تکبیر و قرائت قرآن و دعا و دیگر فعالیتهای مسجد را کنترات برداشته بودیم. آن شب، شب چهارشنبه بود و به رسم همه مساجد بعد از نماز، دعای توسل می خواندیم. کلا چهار نفر برای دعا مانده بودند که سه نفرشان من و رفقا بودیم و چهارمی خادم مسجد بود. 

برای خواندن فرازهای آخر دعای توسل میکروفون را به من دادند. فراز آخر که توسل به امام زمان بود همه ایستادیم و بعد از آن در دل حاجاتمان را مرور كردیم و آنگاه به فراز آخرِ دعا رسیدم که «یا سادتي يا موالي إني توجهت بكم...» است. 

یک دفعه دیدم همۀ مجلس به سمت من دوید، یعنی همان سه نفر! نگو صفحه را که ورق زده بودم، اشتباهی پریده بودم به دعای کمیل و منِ از همه جا بی خبر ـ که کاشف به عمل آمد حواسم همه جا بود الا دعای توسل ـ دعای کمیل را شروع کرده بودم. و این شد که رفقایم چند سال به من خندیدند..

نظرات  (۶)

سلام
کلا دعای میکس خیلی می‌چسبه
ندبه و کمیل رو با هم امتحان کردیم جالب بود
پاسخ:
علیکم السلام
چه جوری امتحان کردید؟ جریانش چیه؟
با بچه ها هماهنگ کرده بودیم دعای کمیل بخونیم آخرای دعا بود که با بچه شرط گذاشتیم اگه بعد همین دعا ه فاز پاکی و توبه داره ندبه بخونیم واسه همه بستنی بگیریم ؛ بچه ها قبول کردن و من و یکی از دوستام پول گذاشتیم رفتیم خریدیم 
جلسه‌ی باحالی بود...
بعد تر ها یه نوشته ای بود در رابطه با مهدویت می‌خواستیم بنویسیم یه سری متن ها از هر کدوم از دو تا دعا جدا کردیم و یه متن واحد ترکیبی از دو تاش نوشتیم
اگه پیداش کردم تایپ می‌کنم تو یکی از پست ها می‌ذارم
پاسخ:
عجب!
چه کارا:)

یکی بهم گفت کجای دعای کمیل و دوست داری؟
گفتم اکنجا که میگه یا سریع الرضا رفت تو حس
گفتم میدونم آخرای دعائه....
در ادامه :اولش اگه میگفت سریع الرضاست انقدر خودمون و خسته نمیکردیم
شوخی:)
عاشق کمیلم 
پاسخ:
یا سریع الرضای آخر دعای کمیل یک جور توجیه روده درازی ما در دعای کمیله:)
یعنی خدایا من تو را سریع الرضا می دانم ها گفته باشم
اگه فقط میخواستم من را نبخشی و به جهنم نبری ام، یک جمله می گفتم و می رفتم
ولی دلم برایت تنگ شده بود و خواستم بیشتر خودم را برایت لوس کنم وگرنه من میدانم تو سریع الرضاتر از این حرفایی
که این طور :)
پاسخ:
بعله:)
چقدر خندیدم 
من کلا وبلاگ شما میام میخندم 
آخه یاد یه جریان می افتم 
یکی از بچه های اقوام ما خیلی شیطونه 
یه شب با پدرش میره مسجد وقتی پیش نماز میره سجده ،عمامه حاج آقا رو بر میداره می اندازه داخل خیابون 
این جریان رو هیچ وقت فراموش نمیکنم 
پاسخ:
بیچاره امام جماعت :)
تو سجده هم امنیت نداره
قدیما خیلی از یادداشتهام اشک خوانندگان رو در می آورد
حالا تغییر کاربری دادم گویا
بازم خدا رو شکر

دعای توسل ۴ نفره :)
پاسخ:
اعتماد به نفس داشتیم ولی:)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">